عاشقان امام زمان(عج)
بیا یا مهدی غیبتت طولانی شد....
شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:39 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

صیحه آسمانی

 

صیحه آسمانی یکی از نشانه‌های حتمی ظهور منجی از دیدگاه شیعیان است.[۱]از لحاظ لغوی به معنای بانگ و فریاد آسمانیست. صدای بسیار بلندی است که همه مردم زمین آن را خواهند شنید. بنا بر روایات این نشانه در ماه رمضان سال ظهور رخ می‌دهد.[۲][۳]

 

محتویات


 

پدیدار شدن دستی در آسمان

 

در روایتی منسوب به علی بن ابیطالب درباره حوادث مرتبط با صیحه آسمانی آمده:[۲][۴]

 

...آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نمی‌شود، و هرگز نمی‌توانند در اطراف یک محور گرد آیند، تا هنگامی که منادی از آسمان بانگ بر می‌آورد که به سوی فلانی بشتابید و از او دور نشوید، سپس کف دستی در آسمان ظاهر می‌شود، و به سوی او اشاره می‌کند.

 

همچنین در روایتی منسوب به محمد بن عبدالله آمده که دو شب گذشته از ماه رمضان نشانه‌ای در آسمان ظاهر می‌شود.[۵]

 

ندای اول

 

قبل از ظهور در یک روز صدایی از آسمان برمی خیزد که خطاب به مردم، نام قائم را صدا می‌زند. این صدا که متعلق به جبرئیل است در اول روز می‌گوید که حق با آل علی و شیعیان اوست.[۱][۳][۲]

 

ندای دوم

در انتهای همان روز شیطان ندا می‌دهد، حق با سفیانی و پیروان اوست

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:35 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

 

شیصبانی یا عوف سلمی در باور دین اسلام شیعه، فردی‌ست که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی در عراق ظهور می‌کند. آغاز کار وی از تکریت است و در دمشق کشته می‌شود.

واژه شیصبان یکی از نام‌های ابلیس است[۱] و در لغت به‌ معنای مورچه نر، لانه مورچگان، رهبرگروهى از پریان[۲] و گهگاهی ائمه ازین واژه برای اشاره به بنی‌عباس استفاده می‌کرده‌اند[۳]

از امام سجاد نقل‌شده:[۴]

خروج شعیب بن صالح پس از عوف سلمی و قبل از خروج سفیانی است.

و از امام باقر آمده‌است:[۵]

سفیانی خروج نمی کند، مگر آن که قبل از او شیصبانی در سرزمین کوفان (همان عراق) خروج کند. او همچون جوشیدن آب از زمین می جوشد و فرستادگان شما را به قتل می رساند. بعد از آن انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم باشید.

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:34 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

امت اسلام در آخرالزمان

 


 

.........................................................................................................................

پیامبر اسلام دربارهٔ امت خود در آخرالزمان گفته که در آن زمان ۵ چیز را فراموش می‌کنند[۲]:

  • دنیا را دوست می‌دارند و آخرت را فراموش می‌کنند.
  • ثروت را دوست می‌دارند و حساب قیامت را فراموش می‌کنند.
  • زنان را دوست می‌دارند و حورالعین را فراموش می‌کنند.
  • قصرهای دنیا را دوست می‌دارند و خانهٔ قبر را فراموش می‌کنند.
  • خود را دوست می‌دارند و خدا را فراموش می‌کنند.
شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:23 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

خروج سفیانی

ا

خروج سفیانی یکی از نشانه‌های حتمی ظهور منجی[نیازمند منبع] از دیدگاه شیعیان است.[۱] به‌باور ایشان سفیانی که دشمن سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) است، بیش‌ترین سهم را در نبردهای قبل از ظهور دارد[۲] و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را فریب می دهد و قیام‌اش را از شام آغاز می‌کند و عراق و حجاز را پس از جنگ‌های متعددی تسخیر می‌کند و سرانجام به‌دست حجت بن حسن (مهدی) کشته می‌شود.[۳]

محتویات

 [نهفتن
  • ۱ حتمی بودن قیام سفیانی
  • ۲ زمان آغاز قیام
  • ۳ قیام سفیانی
  • ۴ تثبیت قدرت
  • ۵ پیکار در عراق
    • ۵.۱ جنگ قرقیسیا
    • ۵.۲ اشغال عراق
    • ۵.۳ فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین
  • ۶ بازگشت به شام ۷ سرانجام قیام سفیانی
    • ۶.۱ نبرد اهواز
    • ۶.۲ نبرد قدس
  •  

حتمی بودن قیام سفیانی

امام جعفر صادق در روایتی در بحارالانوار[۴] دربارهٔ حتمی بودن قیام سفیانی می‌گوید:[۵]

سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور است و خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه به طول می‌کشد...


در روایتی از امام علی:
" بعد از خروج سفیانی به اندازه یک وضع حمل (معادل 9 ماه) بر او بشمارید. "

زمان آغاز قیام

بنابر روایت دیگری[۶] از جعفر صادق، قیام سفیانی در ماه رجب رخ خواهد داد.[۷]

قیام سفیانی

بنابر روایات متعدد آغاز حرکت سفیانی از وادی یابس است.[۸] اما بنابر روایتی در نسخه خطی ابن حماد[۹] به‌نقل از محمد بن جعفر بن علی، آغاز حرکت سفیانی از روستایی به نام أندرا است. وی ۷ نفر همراه نیز دارد.[۱۰] بنابر روایات قیام او سه مرحله دارد:

  • تثبیت قدرت
  • پیکار در عراق
  • بازگشت به شام

تثبیت قدرت

سفیانی در ابتدا دست به یک شورش زده و پس از ۶ ماه جنگ مداوم بر ۵ منطقهٔ دمشق، اردن، حمص، فلسطین و قنسرین غلبه می‌کند[۱۱][۷]، سپس بر تمامی منطقه شام به جز لبنان مسلط شده و بر آنجا فرمانروایی می‌کند[۱۲][۱۳].

پیکار در عراق

او بعد از سلطه بر تمامی منطقه به عراق و حجاز لشکرکشی می‌کند.[۷] هدف اصلی او برای ورود به عراق، مقابله با سپاه ایران است که می‌خواهند که برای فتح سوریه و قدس از راه عراق به آنجا بروند.[۱۴] سپس سپاه سفیانی وارد قرقیسیا می‌شود.

جنگ قرقیسیا

تصویری از فرات، جنگ قرقیسیا در کنار این رود رخ می‌دهد.

پس از ورود سفیانی به منطقهٔ قرقیسیا جنگی رخ می‌دهد که به جنگ قرقیسیا معروف است. قرقیسیا شهر کوچکی بوده در مدخل نهر بوخار در رود فرات که امروزه فقط خرابه‌های آن نزدیک شهر دیرالزور نزدیک مرز سوریه با عراق قرار دارد.[۱۵]

جنگ قرقیسیا در مرزهای سوریه، عراق و ترکیه به وقوع خواهد پیوست. دلیل اصلی این جنگ پیدا شدن گنجی در رود فرات است.[۱۴] این گنج به صورت کوهی از طلا و نقره‌است که از درون فرات بیرون کشیده می‌شود[۱۶]. همهٔ مردم برای دستیابی به آن گنج وارد این سرزمین شده‌اند و به همین خاطر جنگ سختی رخ می‌دهد که به کشته شدن صدها هزار نفر می‌انجامد[۱۴].

در روایات شیعی[۱۷] از این نبرد به نام سفرهٔ الهی یاد شده، چون در آن سفیانی به جنگ با أبقع و أصهب که دشمن مشترک سفیانی و شیعیان هستند، می‌پردازد که این امر باعث کشته شدن بسیاری از سپاهیان سفیانی می‌شود[۱۸]. در این جنگ سفیانی بر سپاهیان أبقع و أصهب پیروز می‌شود و هر دوی آنها را به قتل می‌رساند. در این جنگ صدهزار نفر کشته می‌شوند[۱۸]. سپس سفیانی هفتاد هزار نفر از سپاهیانش را به سوی کوفه اعزام می‌کند[۱۹].

اشغال عراق

حاکم عراق در زمان حملهٔ سپاه سفیانی فردی به نام شیصبانی است[۲۰]. سپاه سفیانی متشکل از صد و سی هزار نفر[۱۵]، از سمت غرب به عراق وارد می‌شوند و به سپاهیان شیصبانی حمله کرده و تمامی سپاهیان او را از بین می‌برند[۲۰]. سفیانی با سلطه بر عراق، کشتار بزرگی را ترتیب می‌دهد[۲۰][۲۱]. سپاه سفیانی در شهرهای بغداد، الانبار، صرات، فاروق و روحا مستقر می‌شوند[۲۲].

سپاه سفیانی در عراق با نیروی مقاوم خاصی روبه‌رو نمی‌گردد. تنها گروه اندکی به رهبری مردی عجم که از اهل کوفه‌است با او به مقابله می‌پردازند ولی فرماندهٔ ارتش سفیانی او و نیروهایش را در منطقه‌ای میان حیره و کوفه بقتل می‌رسانند[۲۳].

تنها چند هفته بعد از سلطهٔ سفیانی، به او خبر می‌رسد که سپاهیان ایران برای پیوستن به سپاهیان مهدی شروع به حرکت به سمت عراق کرده اند[۲۴]. نیروهای سفیانی در برابر آنها عقب نشینی می‌کنند و با آنها درگیر نمی‌شوند[۲۴]. دلیل اصلی این عدم رویارویی این است که سفیانی می‌خواهد بعد از پیوستن نیروهای ایران و یمن به سپاه مهدی به آنها حمله کند و تمامی مخالفان را یک جا شکست بدهد[۲۴].

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین

سفیانی برای گرفتن کعبه به سمت مکه می‌رود

حاکم حجاز که نمی‌تواند با سپاه حجت بن حسن (مهدی) مقابله کند از سفیانی می‌خواهد تا به کمک او بیاید[۲۵]. سفیانی سپاه خود را دو قسمت کرده، نیمی را به شام و نیمی را به حجاز می‌فرستد[۲۶]. سپاهیان او در ابتدا شهر مدینه را اشغال می‌کند و تمامی شیعیان شهر را قتل عام می‌کند[۲۷] . دوازده هزار نفر از سپاهیان سفیانی سپس به سمت شهر مکه می‌روند[۱۵]. آنگاه سپاهیان سفیانی که برای فتح مکه و کعبه به آن سو رفته‌اند در بیابان بیداء گرفتار حادثه‌ای عجیب می‌شوند و همگی به جز دو یا سه نفر درون زمین فرو می‌روند. [۲۸][۱۵]

بازگشت به شام

نبرد اهواز

نیروهای حجت بن حسن (مهدی) که به فرماندهی صالح ابن شعیب[۲۹] در منطقهٔ کوه سفید در حوالی شهر استخر مستقر شده‌اند با بقایای سپاهیان سفیانی در عراق در جنگی که به نبرد اهواز معروف است می‌پردازند[۲۹].

نبرد قدس

بعد از جنگ اهواز، سپاهیان ایران به همراه سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) به سمت شام لشکرکشی می‌کنند[۳۰] و در مرج عذرا در ۳۰ کیلومتری شهر دمشق اردو می‌زنند[۳۰]. در این هنگام، سفیانی به ملاقات حجت بن حسن (مهدی) می‌رود و تسلیم می‌شود[۳۱] اما در ادامه تحت تأثیر نزدیکان و پشتیبانانش از تسلیم شدن منصرف می‌شود، از دمشق عقب نشینی کرده و به رمله در فلسطین می‌رود[۳۰]. صالح ابن شعیب همراه با سپاهیانش که در حدود یک میلیون نفر[۳۲] هستند پس از گذشت از شام به فلسطین می‌روند و جنگ عظیمی میان آنان و سپاهیان سفیانی و پشتیبان‌های او در مناطق طبریه، صور، عکا و قدس در می‌گیرد که با شکست سفیانی به اتمام می‌رسد[۳۲].

سرانجام قیام سفیانی

تصویری هوایی ساحل شهر طبریه

بعد از شکست‌های متعدد سپاهیان سفیانی، در جنگ‌های اهواز و قدس و حادثهٔ فرو رفتن سپاهیانش در زمین، او به دست یکی از سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) دستگیر می‌شود و در کنار دریاچهٔ طبریه در ناحیهٔ ورودی قدس کشته می‌شود.[۳۰]

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:23 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

دجال کیست؟

یکی از علائم ظهور حضرت مهدی (عج) که در برخی روایات، آن را از علائم حتمی برشمرده‌اند، خروج شخصی به نام «دجال» است.

دَجَل به معنای روکش کردن یک شئ است که باطن آن کم‌ارزش باشد ولی روی آن را زرق و برق داده یا طلاکاری کنند. بنابراین وقتی دجال را برای کسی به کار می‌برند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است. البته معانی متعددی که گاه به ده معنا می‌رسد برای این واژه ذکر شده که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.

تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی‌گردد. در کتاب انجیل نیز نام دجال آورده شده است. از آیات انجیل می‌توان برداشت کرد که دجال به معنای دروغگو و گمراه‌کننده است، پس داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند.

در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (شیعه و سنی) وارد شده است.

حضرت علی (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «پیش از قیامت ده امر حتمی واقع می‌شود که خروج سفیانی و دجال از امور حتمیه‌ای است که اتفاق خواهد افتاد».

عده‌ای می‌گویند که نام دجال، صائد بن صید یا ابن صیاد است و برخی مخالف این امر هستند. دجال را در زبان‌های انگلیسی و فرانسه، «آنتی کریست» نامیده‌اند که به معنی دشمن و ضد مسیح است.

مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی‌اش است. او مانند ستاره صبح می‌درخشد و چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سخت می‌آید و بر الاغ سفیدی‌ سوار است».

در صحیح مسلم نیز آمده است: «او مردی چاق، سرخ‌روی، با موی سر مجعد و اعور (چپ چشم) است و چشمش همچون دانه انگوری است که روی آب قرار گرفته باشد.»

امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد مکان خروج دجال می‌فرمایند: «او از شهری (در آن سوی ماوراء النهرین) و قریه‌ای که معروف به یهودیه است بیرون می‌آید»

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

دجال در اسلام

 

در روایات اسلامی و روایاتی منتسب به محمد، پیامبر مسلمانان، یکی از نشانه‌های دوران ظهور و آخر الزمان خروج دجال است. ظهور دجال از نشانه‌های برپایی قیامت دانسته شده‌است. دجال فردی با یک چشم و صورتی کریه و موهایی تابداراست که بر پشانیش کلمه کفر حک شده است. دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان خروج می‌کند. او انجام کارهای شگفت‌انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می‌فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند. او سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می‌رسد. تا زمان ظهور دجال او در جزیره ای در اقیانوس هند به سر می برد که از آن صدای موسیقی به گوش می‌رسد. روایات دیگری وجود دارد که در کوهی در جزیره‌ای در بند است و اهریمنان به او غذا می‌رسانند.[۲]

دجال در روایات اهل تسنن

قسمت عمده روایات در مورد دجال را «احمد حنبل»در کتاب «مسند»و «ترمذی»در «صحیح»خود و «ابن ماجه»در «سنن»و «مسلم» در «صحیح» و «ابن اثیر»در«نهایه»از عبدالله بن عمر و ابوسعیدخدری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند.

«صائد بن صید» که در زمان محمد می‌زیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کرده‌است و چون بعداً از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کرده‌اند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.

بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمی‌دانند بلکه آن را عنوانی می‌دانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده می‌کند.

دجال در روایت‌های شیعه

در روایت‌های شیعه نیز گفته‌های زیادی در مورد دجال به چشم می‌خورد و اینچنین گفته شده آست که وی در زمانی که مردم گناهان زیادی را انجام دهند و نیکی را بد و بدی را نیک بدانند، ظهور خواهد کرد.

از محمد درباره وی چنین گفته شده:[۶][۷]

خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید مگر آنکه قومش را از دجال ترسانید و خداوند آن را تا به امروز بر شما تاخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج می‌کند و بهمراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانه‌های زمین بجز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر می‌کند.

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:16 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

 

واژه المسیح الدجال (در عربی به معنی مسیح دروغین) ۴۰۰ سال پیش از اسلام برای ترجمه (Mšīḥā Daggālā) از سریانی به عربی استفاده شده‌است؛ که معادل یونانی آن (antichristos) و معادل فارسی آن ضدمسیح است.[۱] در روایات اسلامی دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور می‌کند.[۲] او با انجام کارهای شگفت‌انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می‌فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می‌کند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می‌رسد.[۲]

سه شنبه 16 دی 1393برچسب:, :: 12:37 قبل از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

 

برای دانلود فیلم حضرت محمد به ادا مه مطلب بروید

 

.

دانلود فیلم محمد رسول الله

.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 16 دی 1393برچسب:, :: 12:35 قبل از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

دانلود فول آرشیو و تمام آهنگ های علی فانی

دانلود اهنگ علی فانی ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

دانلود آهنگ های حامد زمانی با لینک مستقیم و کیفیت 320

 

بیوگرافی حامد زمانی :

 

حامد زمانی (زادهٔ ۱۳۶۷، میمه – اصفهان) خواننده پاپ ایرانی.

 

حامد زمانی خواننده جوان ارزشی و حزب اللهی ایرانی است. وی از دوران کودکی شروع به قرائت قران کرده و از سن ۷ سالگی و در پی کشف استعداد او در زمینه خوانندگی و آواز توسط پدرش، در کلاس‌های موسیقی سنتی شرکت کرد و دوره آواز سنتی را گذراند. اما وی در ادامه این روند و به فراخور مقتضیات زمان، به موسیقی پاپ روی آورد.

 

اولین کار حامد زمانی به نام «زینت آسمون» در سال ۱۳۸۴ درباره امام حسین (ع) ساخته شد.  حامد زمانی در اولین کنگره بین‌المللی امام هادی (ع) با ترانه حضرت ماه برگزیده این جشنواره شناخته شد. وی همچنین در اولین جشنواره موسیقی ضد آمریکایی طبس که در سفارت سابق ایالت متحده آمریکا در تهران برگزار شد با ترانه تحریم نفر برگزیده بخش ترانه شد.

 

آهنگ هایی که در این پست قرار گرفته است :

 

امروز هنوز تموم نشده

 

شهر باران

 

دیروز امروز فردا

 

مرگ بر آمریکا

 

سمت خدا

 

خاک عزیز

 

همبند

 

شناسنامه

 

برای دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب بروید



ادامه مطلب ...

(بسم الله الرحمن الرحیم)

پرسش :

آيا اين گفته درست است كه امام مهدي(عج) بعد از ظهورش مساجد دو طبقه را خراب مي‌كند؟


پاسخ :

اشاره: ظهور حضرت مهدي‌(عج) ظهور حكمت و ظهور انجام دادن كارهاي حكيمانه است. حضرت كاري كه برخلاف عقل و حكمت باشد انجام نخواهد داد از اين رو اگر در بعضي از روايات سخن از خراب نمودن مساجد به ميان آمده علت آن نيز توضيح داده شده است كه يا براي اصلاح قبلة آن بوده و يا حالت‌ اشراف بر خانه‌هاي مردم دارد و يا در مسير جاده‌ها قرار گرفته‌اند. و از جمله ابوبصير از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هنگام قيام قائم ما، يكي از كارهايي كه او انجام مي‌دهد، چهار مسجد در كوفه و هر مسجدي كه مشرف بر خانه‌هاي ديگران باشد ويران كرده و آنرا به حالت سادگي مي‌گذارند.[1] اما مساجدي كه مشرف بر ديگران است علت آن معلوم است كه به جهت مزاحمت براي ديگران است. و خرابي چهار مسجد كوفه، بني‌اميّه به جهت سوء استفاده آنها را، ساخته بودند و در هنگام اسارت اهلبيت امام حسين ـ عليه السلام ـ محل عيش و عشرت آنها بوده است.[2]
اما در خصوص خراب كردن مساجد دو طبقه ما به دليل يا حديثي در اين مورد برخورد نكرديم.

(بسم الله الرحمن الرحیم)

پرسش :

امام زمان (عج) مي تواند الآن تشكيل خانواده بدهد يا خير و اگر در جمع خانواده خود حضور داشته باشد لازمة آن پذيرفتن عهد حكومت ظالمان نيست لطفاً توضيح دهيد؟


پاسخ :

برداشت ما از اين سؤال اين است كه اگر آن حضرت تشكيل خانواده داده باشند از آنجا كه ازدواج به شناخته شدن حضرت مي انجامد از اينرو آن حضرت از زندگي غايبانه خارج خواهد شد خروج حضرت از غيبت باعث مي شود تمام عواقبي كه در روايات به عنوان عوامل پنهان زيستي امام مهدي (عج) ذكر شده دامنگير ايشان شود كه يكي از آن ها بر گردن گرفتن بيعت ظالمان است.
پيش از پرداختن به پاسخ سؤال فوق توجه به اين نكته لازم است كه در مورد مسأله ازدواج امام مهدي (عج) ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد اما به نظر مي رسد در اين باره نمي توان به نظر قاطعانه اي دست يافت يعني نه مي توان ازدواج آن حضرت را قطعي تلقي كرد و نه عدم ازدواج را حال سؤال اين است كه اگر امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ ازدواج كرده باشند آيا ازدواج به گردن گرفتن بيعت ظالمان منجر خواهد شد؟
به نظر مي رسد پاسخ سؤال فوق منفي است و ازدواج امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ به شناسايي حضرت منجر نخواهد شد بر اين مطلب دلايل مختلفي مي توان اقامه كرد:
1. در روايات متعددي به اين نكته اشاره شده است كه گروهي از افراد مؤمن و پرهيزگار كه از نظر مراتب معنوي رتبه هاي بلندي دارند در دوران غيبت امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ را همراهي مي كنند. امام باقر ـ عليه‎ السلام ـ در اين باره فرموده اند: «و ما بثلاثين من وحشة»[1] امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ با وجود سي نفر تنها و بي مونس نخواهد بود.»
بر اين اساس اگر ارتباط و همراهي اين گروه با آن حضرت به شناسايي ايشان در ميان مردم منجر نمي شود ـ كه نمي شود ـ پس اين امكان هم وجود دارد كه حضرت همسر داشته باشند و در عين حال به زندگي غايبانة ايشان هم لطمه اي وارد نشود به تعبير ديگر همسر حضرت نيز از نظر مراتب معنوي حائز رتبه هاي بالايي باشند و امر حضرت را مخفي نگاه دارند.
2. اين امكان نيز وجود دارد كه امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ از ميان بانوان معمولي همسر انتخاب نمايند بدون اينكه هويت واقعي خود را براي آنان آشكار نمايند. به تعبير ديگر ما بر اين باوريم كه غيبت امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ غيبت شخص نيست غيبت شخصيت است يعني اينگونه نيست كه به شكل معجزه گونه بدن حضرت به چشم ها ديده نشود بلكه آن حضرت در ميان انسان ها زندگي مي كنند ديده مي شوند و مي بينند اما از آنجا كه هويت ايشان بر مردم مخفي است ديده شدن آن حضرت به شناسايي شخصيتشان منجر نمي شود بنابراين اين احتمال هم احتمال معقولي است كه امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ ازدواج كرده باشند بدون اينكه همسر ايشان از هويت واقعي آن حضرت مطلع باشند و از ين رو ازدواج امام مهدي ـ عليه‎ السلام ـ به شناخته شدن و در نتيجه به بر گردن گرفتن بيعت ظالمان منجر نخواهد شد.
براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به:
جزيره خضرا در ترازوي فقه، نوشته جعفر مرتضي عاملي.
امام سجاد ـ عليه‎ السلام ـ فرمودند:
چون قائم ـ عليه‎ السلام ـ ما قيام نمايد خداوند بيماري را از ميان شيعيان ما مي برد.
بحارالانوار، ج 52، ص 317

(بسم الله الرحمن الرحیم)
پرسش :

نام بعضي از ياران آقا امام زمان ـ عليه السلام ـ كه در روايات آمده را بيان نماييد و چگونه مي‌توانيم از ياران آن مام مهربان باشيم؟


پاسخ :

در رواياتي كه از پيشوايان ـ عليهم السلام ـ رسيده است، نام برخي از ياوران امام زمان ـ عليه السلام ـ ذكر شده است كه برخي از آنها بدين قرارند:
1. حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ :
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده‌اند: «هنگام ظهور امام مهدي ـ عليه السلام ـ» عيسي بن مريم از آسمان فرود مي‌آيد و فرزندم مهدي را همراهي خواهد كرد.[1]
2. تعدادي از پيروان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، اصحاب كهف، يوشع بن نون، جانشين حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاري، مقداد، مالك اشتر.
امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره فرموده‌اند:
از پشت كوفه 27 مرد بيرون آمده و به حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ مي‌پيوندند. 15 نفر از قوم حضرت موسي... هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع بن نون، وصي حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاري ، مقداد و مالك اشتر. اينها ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ و اداره كنندگان بخش‌هاي مختلف دنيا هستند.[2]
و اما پرسيده‌ايد چگونه مي‌توانيم در زمرة ياوران آن حضرت قرار بگيريم؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد ابتدا صفات ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ را بشناسيم و سپس در راه به دست آوردن آنها تلاش كنيم. در اين صورت خواهيم توانست در زمرة اصحاب و ياوران آن امام مهربان قرار بگيريم.
صفات ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ :
در روايات پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ ويژگي‌هاي زيبايي براي ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ ذكر شده است، كه ما به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم:
1. بينش عميق نسبت به خداوند متعال
امام علي ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايند: مرداني كه خدا را آنچنان كه شايسته است شناخته‌اند و آنان، ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ در آخرالزمان‌اند.[3]
2. ايمان و عبادت
امام علي ـ عليه السلام ـ دربارة ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايند: (آنان) مردان شب زنده‌داري هستند كه زمزمة نمازشان مانند نغمة زنبوران كند و به گوش مي‌رسد. شب‌ها را با زنده‌داري سپري مي‌كنند و بر فراز اسب‌ها خدا را تسبيح مي‌گويند.[4]
3. عشق به امام زمان ـ عليه السلام ـ
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرموده‌اند: (ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ) به عنوان تبرك به زين اسب امام مي‌كشند و در ميان رزم گرد او مي چرخند و با جان خود از او محافظت مي‌كنند.[5]
4. اطاعت از امام مهدي ـ عليه السلام ـ
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: اطاعت ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ از آن حضرت از فرمانبرداري كنيز در برابر مولايش بيشتر است.[6]
5. شهادت طلبي
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: (ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ ) آرزو مي‌كنند در راه خدا به شهادت برسند.[7]
6. شجاعت
امام علي ـ عليه السلام ـ فرموده‌اند: (ياران مهدي ـ عليه السلام ـ) همه شيراني هستند كه از بيشه‌ها خارج شده‌اند و اگر اراده كنند كوه‌ها را از جا بر مي‌كنند.[8]
7. همدلي و اتحاد
از امام علي ـ عليه السلام ـ چنين نقل شده كه: آنان يك دل و متحدند.[9]
8. بردباري و تواضع
و باز آن امام همام فرموده‌اند: آنها به خاطر ياري‌شان به خداوند منت نمي‌گذارند و از جان گذشتگي خود را بزرگ نمي‌شمارند.[10]
در پايان تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ سه دسته‌اند:
دستة اول 313 ياور مخصوص آن حضرت هستند كه مشاوران و وزراي آن امام عزيزند. دستة دوم سپاه ده هزار نفري آن امام مهربان هستند كه آغاز قيام آن حضرت از مكه، پس از اجتماع آنان در مكه مي‌باشد.[11]
دستة سوم خيل عظيم مؤمنان است كه در ميانة راه به حضرت مي‌پيوندند و در ركاب او با دشمنان خدا مي‌جنگند.
از ميان سه دستة ياد شده جايگاه و منزلت گروه اول از بقيه بالاتر و دستة دوم در رتبة بعد و دستة سوم در رتبة آخر قرار دارند. بنابراين ما هم اگر حدّ بالاي ويژگي‌هاي ياد شده را داشته باشيم مي‌توانيم جزء 313 ياور مخصوص آن امام عزيز باشيم، و الا در رتبه‌هاي بعد قرار خواهيم گرفت. حاصل سخن اينكه آنچه باعث پيوستن به ياران حضرت مي‌شود داشتن اين كمالات انساني است و ما هر چه در آراستن خود به اين كمالات تلاش بيشتري بكنيم نزد آن حضرت از جايگاه بالاتري برخوردار خواهيم بود.
براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به:
امام مهدي از ولادت تا ظهور، آيت الله سيد محمد كاظم قزويني.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
اي سلمان تو با مهدي ـ عليه السلام ـ خواهي بود و هر كس مانند تو باشد و همچون تو به او معرفت داشته باشد.

یک شنبه 14 دی 1393برچسب:, :: 12:50 قبل از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

پرسش :



مهدويت به چه معنا است

 

پاسخ :

مهدويت از واژة مهدي گرفته شده و معناي اصطلاحي آن، اعتقاد به حضرت مهدي (عج) است، و باور به اين كه او فردي است از نسلپيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در آخر الزمان ظهور مي كند و جهان را پر از عدل و داد مي سازد آنچنان كه از ظلم و جور پر شده بود.
اين عقيده اختصاص به شيعه ندارد و همة فرقه هاي اسلامي، در آن مشترك هستند، ريشة آن نيز در قرآن و احاديث است و چنين نيستكه توسط عده اي خاص، جعل و منتشر شده باشد. در قرآن، آيات فراواني دربارة آن مهر سپهر افروز وجوددارد، از جمله: انبياء/105؛ نور/55؛

 

توبه /33؛ قصص/5. حجم انبوهي از روايات نيز به دست ما رسيده است كه در آنها، پيامبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله ـ از آن نور ديده اش سخن رانده است. اين روايات در همان زمان حيات پيامبر، سينه به سينه نقل مي شد و در گنجينةذهن مسلمانان جاي مي گرفت، اگر

 

نگاهي به روايات نبوي بيفكنيم، خواهيم ديد كه پرسش كنندگان از اوصاف، ويژگيها و محاسن اخلاقي و كيفيت و علائم ظهور و ساير مسائل مربوط به آن موعود بشري مي پرسيدند. اين نكته، بيانگر آن است كه اصل وجود منجي بشر، امري مسلم و قطعي بوده است.

 

تأكيد ائمة اطهار نيز بر تقويت اين باور مي افزود تابدانجا كه هر دو مذهب تشيع و تسنن با همة انشعاب هايشان، بر آن اتفاق نظر پيدا كردند. شاهد بر اين مسأله، پديده مدعيان دروغين مهدويت است؛ شياداني كه از باور اصيل مردم، سوء استفاده كرده و خود را مهدي موعود، معرفي مي كردند، اما از آنجا كه صفات و ويژگي هاي مهدي حقيقي در روايات رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و جانشينان گراميش بيان شده بود، اغلب مردم به كذب ادعاي آنان پي برده و از آنها بيزاري مي جستند. از آن طرف، برخي از افراد ساده دل يا منحرف، تعداي از معصومين يا افراد نامور را مهدي معرفي مي كردند، (مثلاً عده اي، زيد بن علي؛ فرقة كيسانيه، محمد حنفيه؛ فرقة ناووسيه، امام صادق ـ عليه السلام ـ؛ و فرقة واقفيه، امام كاظم ـ عليه السلام ـ را مهدي منتظر مي دانستند؛ در حالي كه اين بزرگواران، هيچ گاه چنان ادعايي نداشتند.)همة اين مطالب نشان دهندة رسوخ اصل "مهدويت" در عمق جان مسلمانان است؛ اصلي كه جامعة اسلامي را جامعه اي منتظر و پويا و اميدوار به آينده اي روشن، نگاه داشته است. آينده اي كه اميدواريم دور نباشد. منابع جهت معرفي بيشتر:
1. ابراهيم اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، قم، چاپ بيست و پنجم، 1381.
2. حبيب الله طاهري،سيماي آفتاب، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1380.
امام سجاد (ع): من ثبت علي موالاتنا في غيبة قائمنا اعطاه الله عزّوجلّ اجر الف شهيد من شهداء بدر و اُحد؛ هر كس در زمان غيبت قائم ما، بر دوستي ماثابت قدم بماند، خداوند ثواب هزار شهيد از شهداي جنگ بدر و احد را به او اعطا فرمايد. [1]

 

 

پرسش :

آيا در قرآن كريم نامي از حضرت مهدي برده شده است و آيا در قرآن كريم حرفي از انتظار و اينكه منتظر واقعي كيست و بايد داراي چه ويژگي هايي باشد، به ميان آمده است؟

 

پاسخ :

ابتداءً با ذكر يك مقدمه به فراز اول از سوال مي پردازيم.
مقدمه: قرآن كريم براي معرفي شخصيت ها به مقتضاي حكمت و بلاغت از سه روش استفاده نموده است كه ذيلا بيان مي شود.
1. معرفي با اسم: اولين راه اين است كه شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي مي نمايد، به طور مثال «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل»؛[1] محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست جز پيامبري كه قبل از او نيز پيامبراني بوده اند.
2. معرفي با عدد: در اين مورد به عنوان نمونه قرآن نقباي بني اسرائيل را اينگونه معرفي نموده است. مانند: «و بعثنا منهم اثني عشر نقيباً»؛[2] و از ايشان دوازده پيشوا برانگيختيم.
3. معرفي با صفت و ويژگي: قرآن پيامبر را با اين شيوه نيز معرفي نموده است، مانند آيه «الذين يتبعون الرسول النبي الامّي»[3]؛ همانان كه از اين فرستاد پيامبري كه درس نخوانده پيروي مي كنند و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را هم با صفاتش معرفي شده است، مانند آيه «انما وليكم الله ورسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»؛[4] ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده اند، همان كساني كه نماز برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند.
اين قسم اخيركه معرفي با صفات است شايد بهترين راه معرفي باشد، زيرا اين نوع معرفي راه را بر سود جويان مي بندد چون نام قلابي مي توان درست كرد، اما تخلق به صفات، عملاً كار آساني نيست و قابل جعل نمي باشد. لذا در سورة بقره مي بينيم كه خداوند متعال بعد از آن كه طالوت را به اسم معرفي مي كند بلافاصله وي را با صفات و نشانه نيز معرفي مي نمايد تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود. در آنجا كه مي فرمايد: «انّ الله قد بعث لكم طالوت ملكا»؛[5] در حقيقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهي گماشته است. بعد مي فرمايد: «و قال لهم نبيهم ان آية ملكه...»؛[6] و پيامبرشان به ايشان گفت در حقيقت نشانة پادشاهي او اين است كه ..
قرآن كريم در معرفي اشخاص از سه روش استفاده نموده است و بهترين روش معرفي اشخاص با صفات و ويژگي ها است. حال سوال اين است كه قرآن كريم حضرت مهدي (عج) را چگونه معرفي مي كند.
با مراجعه به قرآن مجيد در مي يابيم كه نامي از حضرت مهدي (عج) در اين كتاب آسماني به صراحت بيان نشده است. همان گونه كه از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه معصومين نامي به ميان نيامده است و عدم تصريح به اسم براساس مصالحي است كه خداوند عليم و حكيم بر آن آگاه است و اما بايد اذعان داشت كه تصريح به اسم تنها راه معرفي اشخاص نيست، بلكه از راه هاي ديگري مانند معرفي به صفات هم مي توان بهره برد. حضرت ولي عصر (عج) هم با برخي صفات و ويژگي ها و كارها شناسانده شده است. خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: «و لقد كتبنا في الزّبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»؛[7] و همانا نوشته ايم در زبور پس از ذكر كه زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
حافظ قندوزي سليمان حنفي به اسناد خويش از امام محمد باقرو امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارة اين آيه مي گويد: عباد صالح كه در اين آيه آمده است حضرت مهدي (عج) و اصحاب او مي باشند.[8]
به طور كلي انديشه مهدويت ريشه در كلام الهي دارد كه همان حقيقت رسيدن نهايي جامعه بشري به عدالت در تمامي ابعاد است. به گفته محققان و پژوهشگران اين عرصه بيش از دويست و پنجاه آيه دربارة حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ و بيش از پانصد روايت از پيامبرگرامي اسلام و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در تأويل و تفسير اين قسم از آيات بيان شده است.[9]
كه تفصيل آنها در اين مختصر نمي گنجد، جهت اطلاع بيشتر به منابعي كه در پايان معرفي مي گردد رجوع فرماييد.
و اما راجع به فراز دوم سوال كه آيا در قرآن كريم از انتظار و صفات منتظران سخني به ميان آمده است يا خير.
در پاسخ به اين نكته بايد توجه داشت كه انتظار فرج و وظايف منتظران نيز ريشة قرآني دارد و انديشه اي است مشتمل بر عنصر خوش بيني نسبت به آينده و انديشة پيروزي نهائي حق بر باطل و غلبة قطعي صالحان و پرهيزگاران و كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران كه در اينجا به يك مورد از آن آيات اشاره مي كنيم.
1. فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معكم من المنتظرين؛[10] پس بگو جز اين نيست كه غيب خدا را است پس منتظر باشيد همانا من نيز با شما از منتظران مي باشم.
حافظ قندوزي حنفي به اسناد خويش از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره اين آيه مي گويد غيب حجت قائم (عج) در اين آيه مي باشد.[11]
و اما منتظر واقعي كيست و داراي چه ويژگي هايي مي باشد؟
شايد از بعضي آيات بتوانيم پاسخ اين سوال را بدهيم كه قرآن كريم نيز دربارة منتظران و ويژگي هاي آن سخني به ميان آورده است، به طور نمونه به يك آيه اشاره مي كنيم: «يا ايها الذين آمنوا اصبرو و صابروا و رابطو و اتقّوا الله لعلكم تفلحون»؛[12] اي كساني كه ايمان آورده ايد شكيبايي كنيد و پايداري ورزيد و مرزباني كنيد و خداترس باشيد. امام باقر در همين راستا مي فرمايند، در انجام واجبات الهي و دستورات ديني شكيبا باشيد و در مقابل دشمنان ثابت قدم و استوار ايستادگي كنيد و همواره مرزبان پيشواي موعودتان حضرت مهدي باشيد.[13] گفتني است تفصيل خصوصيات را بايد از سنت توقع داشت و لزوم امامت به همين جهت است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عابدين زاده محمد، مهدي در قرآن، ناشر: لاهيجي، چ 1380.
2. فروز رضا، مهدي در قرآن، ناشر رايحه، چ 1376.
3. حسيني شيرازي، موعود قرآن، ناشر موسسه امام مهدي.
4. حسينعلي سعدي، فصلنامه تخصصي انتظار، شمارة 6، نام مقاله: شناخت وصاياي خورشيد پنهان، ص 299.
5. گوردي يزدي، انتظار، ناشر سيماي ولايت، چ 1380.
6. تلافي علي اكبر، آيين انتظار، ناشر موسسه فرهنگي نبا، چ 1378
7. مغيثي پور علي اكبر، انتظار فرج، نشر ايستا، چ 1380.
8. تحقيقات جمران، وظايف منتظران، نشر مسجد جمكران، چ 1379.
9. مولوي نيا، محمد جواد. سيماي مهدويت در قرآن، ناشر: امام عصر، چ 1381.
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
ن: 1376م انتظار الفرج من اعظم الفرج؛[14] انتظار فرج خود از بزرگترين گشايشها است.

(بسم الله الرحمن الرحیم)

 

سنّ حضرت عليه السلام هنگام ظهور:

مطابق روايات شيعه و سني، امام زمان عليه السلام در حالي که ظاهر او جوان و به سنّ چهل سالگي است ظهور خواهند کرد. اينک به برخي از روايات اشاره مي کنيم:
1- ابن صباغ مالکي به سندش از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرده که در حديثي فرمود: «مهدي از اولاد من با سن چهل سال است...»(1)
2- شيخ صدوق رحمه الله به سندش از اباصلت هروي نقل مي کند که گفت: به امام رضا عليه السلام عرض کردم:« قائم شما هنگام خروج چه علامتي دارد؟ حضرت فرمود: «علامت او اين است که او از حيث سنّ پير است ولي در ظاهر جوان نشان داده مي شود، به حدي که هرگاه کسي به او نظر مي افکند گمان مي کند که او سي ساله يا کمتر است. و از جمله علامات او آن است که به مرور ايام و شب ها پير نمي شود تا آن که مرگ او فرا رسد».(2)
نعماني به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «اگر قائم قيام کند مردم او را انکار خواهند کرد، زيرا در حالي که جوان رشيدي است به سوي آنها باز مي گردد...»(3)
ممکن است رواياتي که اشاره به سن چهل سالگي دارد مقصود آن باشد که جسد و جسم او در حدّ کمال است؛ زيرا بدن تا چهل سالگي به کمال رشد خود مي ر سد. گرچه برخي روايات نيز به سنّ 18سالگي و 51 سالگي اشاره کرده است ولي روايت اول از محمد بن حمير نقل شده نه از يکي از معصومين عليهم السلام.
و روايت دوم گرچه از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده ولي از صحت سند برخوردار نيست، خصوصاً آن که هر دو روايت با روايات مستفيضي که دلالت بر ظاهر چهل سالگي دارد مخالف است.

خصوصيات جسمي امام زمان عليه السلام هنگام ظهور

مطابق برخي از روايات سني و شيعي، امام زمان عليه السلام هنگام ظهور داراي صفات و خصوصيات جسمي خاص است از قبيل:
1- أجلي الجبهه: يعني پيشاني وسيع و عريض.(4)
2- اقني الأنف: وسط بيني او برآمده ولي دو سوراخ آن تنگ است.(5)
3- کأنّ وجهه کوکب درّي: گويا صورت او همانند ستاره اي درخشان است.(6)
4- اللون لون عربي: با چره اي گندم گون.(7)
5- افرق الثنايا: ما بين دندانهاي او باز است.(8)
6- اکحل العينين: مژه هاي او سياه است.(9)
7- براق الثنايا: با دندان هاي سفيد.(10)
8- أزج الحاجين: با ابرواني کشيده و باريک.(11)
9- مربوع القامه: قامتش متوسط.(12)
10- الجسم جسم اسرائيلي: جسم او تنومند است.(13)
11- علي خدّه الايمن خال اسود: بر گونه ي راست او خالي سياه است.(14)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مطابق روايات، خداوند متعال هنگام ظهور امام زمان عليه السلام امدادهاي غيبي را به کمک آن حضرت خواهد فرستاد که از آن جمله است:

1- عنصر ناگهاني و غفلت دشمنان:

مطابق روايات، حضرت هنگامي ظهور مي کنند که دشمنان، همه از ظهور او غافلند. و در دانش نظامي اين مطلب به خوبي روشن است که چقدر عنصر غفلت و ناگهاني هجوم در پيروزي بر دشمن تأثير دارد.
امام زمان عليه السلام در توقيعي که به شيخ مفيد رحمه الله فرستاده فرمود: «... پس همانا امر ما به طور ناگهاني است...»(1)

2- ايجاد رعب و وحشت:

يکي ديگر از راه هاي نفوذ بر دشمن که در علم نظامي از آن بهره گيري فراوان مي شود ايجاد ترس و خوف و رعب در قلوب دشمن است، تا از اين راه تسليم گردند.
نعماني به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «أمر الله عزّوجلّ أن لا تستعجل به حتي يؤيده [الله] بثلاثه[أجناد]: الملائکه، و المؤمنين، و الرعب»(2)؛ «خداوند عزّوجلّ امر نمود تا به آن عجله نکني تا اين که او مهدي عليه السلام را به سه لشکر تأييد مي نمايد: ملائکه، مؤمنين و وحشت.»

3- جذب تمام مسلمين

يکي ديگر از تأييدات الهي در حقّ حضرت آن است که به عنايت الهي از راهي قيام خود را شروع خواهد کرد که مورد اتفاق تمام مسلمانان است. از جمله آن که:
الف. ظهور خود را از مسجد الحرام شروع خواهد کرد که مورد اتفاق تمام مسلمانان است.
ب. خطابه اي که در مسجد الحرام هنگام ظهورش مي خواند به امور مشترک و اتفاقي بين مسلمانان اشاره دارد.
ج. قيام خود را با همان شعارهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله شروع مي کند.
د. مطالبه ي خون امام حسين عليه السلام مي کند.

4- تأييد از جانب ملائکه

از جمله تأييدات الهي نسبت به حضرت مهدي عليه السلام کمک فرستادن ملائکه براي ياري حضرت و قتال به همراه حضرت بر ضدّ ظالمان است.
گنجي شافعي به سند خود از علي بن ابي طالب عليه السلام در حديثي در رابطه با مهدي عليه السلام نقل کرده که فرمود: «خداوند او را با سه هزار از ملائکه ياري خواهد کرد...»(3)
قندوزي حنفي از کتاب «اسعاف الراغبين» صبان نقل کرده که در روايات فراوان آمده است که هنگام ظهور حضرت بر بالاي سر او فرشته اي ندا مي دهد: «اين خليفه ي خداست او را متابعت و پيروي کنيد... و همانا خداوند متعال او را با سه هزار فرشته ياري خواهد کرد...»(4)
نعماني به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «خداوند متعال او- مهدي عليه السلام- را با سه لشکر ياري خواهد کرد: با ملائکه...»(5)
اين تأييد به نوبه خود در توجه مردم به حضرت نقش به سزايي دارد، زيرا هنگامي که مخالفان مشاهده کنند که حضرت مشمول نصرت فرشتگان خداوند است ترس سراسر وجود آنها را فرا گرفته و پي به الهي بودن اين قيام خواهند برد و در نتيجه طوعاً يا کرهاً خود را تسليم حضرت مي کنند.(6)

(بسم الله الرحمن الرحیم)


دربارة طايفة جن بايد گفت كه طبق روايات اهل‌بيت(ع) شكي نيست كه آنان نيز براي نصرت امام زمان(ع) حضور خواهند يافت، اما سؤال اين است كه آيا حضور آنان با چشم قابل رؤيت است، يا خير؟
پرسيده شده است كه آيا غير از انسان‌ها، ملائكه و جنيان هم از ياوران حضرت مهدي(ع) خواهند بود؟
در پاسخ اين پرسش عرض مي‌كنيم، بله؛ غير از 313 نفر از انسان‌هاي شايسته و والامقامي كه از جملة ياران امام زمان هستند، گروه‌هايي از ملائكه و نيز جن حضرت مهدي(ع) را ياري خواهند كرد.

الف) طايفة ملائكه

مطابق آنچه از حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل شده است اولين فرشته‌اي كه با امام(ع) بيعت مي‌كند «جبرئيل» است. «ابان‌بن‌تغلب» از حضرت صادق(علیه السلام) روايت نموده كه فرمودند:
اولين كسي كه با قائم(علیه السلام) بيعت مي‌كند، جبرئيل است؛ كه به صورت پرندة سفيدي فرود مي‌آيد و با آن حضرت بيعت مي‌كند. سپس يك پاي خود را بر بيت‌الله‌الحرام مي‌گذارد و پاي ديگرش را بر بيت‌المقدس و آنگاه با آواز رسا و برنده‌اي ندا مي‌دهد، به نوعي كه همة خلايق آن را مي‌شنوند و مي‌گويند:
أتي أمرالله فلا تستعجلوه.1 امر خدا در رسيد، پس براي آن شتاب نكنيد.
روايات متعددي وجود دارد كه دلالت مي‌كنند كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل(علیه السلام) حضرت مهدي(علیه السلام) را ياري مي‌كنند و اين روايات از حضرات معصومين(ع) ـ از جمله حضرت رسول اكرم(ص) و حضرت امام سجاد(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و حضرت جوادالأئمه(علیه السلام) صادر گرديده است. به عنوان نمونه در حديثي از سوي حضرت امام باقر(علیه السلام) بيان شده است:
زماني كه قائم‌آل‌محمد(ص) خروج نمايد، خداوند او را به وسيلة گروه‌هايي از فرشتگان نشان‌دار پشت سرهم، به صف ايستاده، مقرب فرو فرستاده شده، ياري خواهد نمود. جبرئيل پيشاپيش آن حضرت، ميكائيل از سمت راست و اسرافيل سمت چپ آن حضرت خواهند بود و رعب و ترس (بر دل كافران) به فاصلة يك ماه از پيشاپيش و سمت راست و جانب چپ آن حضرت حركت خواهند كرد در حالي كه فرشتگان مقرب در كنار او باشند.2
از اين روايت شريف مشخص مي‌شود كه خداوند متعال حضرت صاحب‌الامر(علیه السلام) را به وسيلة چهار گروه از ملائكه و همچنين به وسيلة «رعب» (ترس و بيم افكندن در دل كافران) ياري مي‌فرمايد. آن چهارگروه (ملائكه) عبارتند:
1. مسوّمين؛ كه همان فرشتگان نشان‌دار مي‌باشند و علامت و نشانة آنها عمامة سفيد همراه با تحت‌الحنك است كه در «جنگ بدر» نيز حاضر شدند.
2. مردفين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه به صورت پياپي براي نصرت حضرت مهدي(علیه السلام) صف مي‌كشند.
3. منزلين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه فرو فرستاده شده مي‌باشند.
4. كرّوبّيين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه به عنوان سالار فرشتگان معرفي مي‌شوند. البته در بعضي از روايات تعداد اين ملائكه نيز بيان شده است؛ مثلاً حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
تعداد ياران او (امام قائم(ع)) از بين ملائكه چهل‌وشش هزار خواهد بود.
و به چند دسته تقسيم مي‌شوند؛ (1) گروهي از ملائكه كه در بدر حاضر بودند، (2) گروهي از ملائكه كه همراه حضرت نوح در كشتي بودند، (3) گروهي از ملائكه كه در آتش با ابراهيم(ع) بودند، (4) گروهي از ملائكه كه با موسي ـ هنگامي كه دريا براي بني‌اسرائيل شكافته شد ـ بودند، (5) قِسم ديگر كه همراه عيسي بودند، هنگامي كه خداوند او را به سوي آسمان بالا برد، (6) گروهي ديگر، چهارهزار فرشته كه در روز عاشورا براي ياري حضرت سيدالشهدا(علیه السلام) فرود آمدند و از آن حضرت رخصت قتال خواستند و به آنها رخصت نداد، پس بالا رفتند و فرود آمدند و از آن حضرت رخصت خواستند باز رخصت نداد و همچنان بالا مي‌رفتند و فرود مي‌آمدند، ولي حضرت رخصت نمي‌داد تا آنكه در همان احوال، آن حضرت به شهادت رسيد؛ لذا آن ملائكه همچنان پريشان و غبارآلود نزد قبر او گريان هستند تا اينكه قائم(ع) قيام نمايد. رئيس آنان ملكي است كه نامش «منصور» است؛ و هيچ زيارت‌كننده‌اي نيست كه امام حسين(علیه السلام) زيارت كند مگر آنكه آنان او را استقبال مي‌كنند، و وداع نمي‌كند آن حضرت مگر آنكه او را مشايعت مي‌كنند، و مريض نمي‌شوند هيچ زائري مگر اينكه او را عيادت مي‌كنند و نمي‌ميرد زائري مگر اينكه بر وي نماز مي‌گذارند و براي او بعد از مردن استغفار مي‌كنند و همة آنان تا هنگام قيام حضرت مهدي(علیه السلام) ـ در زمين ـ انتظار قيام قائم(علیه السلام) را مي‌كشند، (7) ملائكه‌اي كه به هنگام ولادت امام حسين(علیه السلام) به زيارت او آمدند.3

ب) طايفة جن

اما دربارة طايفة جن بايد گفت كه طبق روايات اهل‌بيت(ع) شكي نيست كه آنان نيز براي نصرت امام زمان(ع) حضور خواهند يافت، اما سؤال اين است كه آيا حضور آنان با چشم قابل رؤيت است، يا خير؟
در پاسخ بايد گفت: جنيان در زمان ظهور حضرات ائمه(ع) به حضور آنان مي‌رسيدند و از آن حضرات سؤال مي‌كردند و ايشان نيز جنيان را مي‌ديدند. در روايتي نقل شده است كه حضرت امام صادق(ع) به مفضّل فرمودند:
مؤمنين جن، او (حضرت مهدي(علیه السلام)) را ياري خواهند نمود.
سپس ادامه دادند:
بلي، به خدا قسم با ايشان مخاطبه و تكلم مي‌كنند؛ مانند اينكه شخص با اهل و عيال و حواشي خود مخاطبه مي‌نمايد.
و آنگاه فرمودند:
هر كجا آن حضرت برود، همراهش مي‌روند و تعداد جنيان به تعداد ملائكه ـ يعني چهل‌وشش هزار ـ خواهد بود.

اولين بيعت كننده با حضرت

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اولين مسئله اي كه پس از اعلام ظهور حضرت قائم(عج) به وجود خواهد آمد مسئله بيعت با ايشان است واين سوال به ذهن متبادر مي شود كه چه كسي اولين بار با ايشان بيعت خواهد كرد. از روایات رسيده از جانب معصومين(ع) چنین استفاده می شود كه اوّلین كسی با حضرت مهدی(عج) بیعت كرده و به دست مبارك آن جناب بوسه می زند، حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.
مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت كرده كه فرمود: آنگاه كه خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت كند و به خداوند سوگندشان دهد و به حق خویش آنها را بخواند و به این كه بین ایشان و روش رسول خدا(ص) رفتار كند و به كردار آن حضرت عمل كند.
آنگاه خداوند جبرئیل را می فرستد كه نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئیل می گوید: من نخستین كسی هستم كه با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز كن، پس دست به دست آن حضرت گذارد و متجاوز از سیصد و ده مرد نزد او بیایند و با او بیعت نمایند و در مكه می ماند تا یارانش به ده هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه رهسپار گردد.(1)
همچنين نقل شده است كه حضرت قائم(عج) پشت به حرم(خانه كعبه) می دهد و دست خود را دراز می كند مثل دست موسی ... آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا كشیده شد و این آیه را تلاوت می كند :"ان الذین یبایعونك انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نكث فانما ینكث علی نفسه ...". پس اول كسی كه دست آن حضرت را می بوسد جبرئیل است و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت بیعت می كنند. (2)

مكان ظهور امام زمان (عج)

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)

 

طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، كه قیام شكوه مند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، كنار كعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او كه فرماندهان لشكرى و كشورى آن حضرت هستند، در میان ركن و مقام، با آن حضرت بیعت مى كنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تكمیل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقیه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مكّه حركت مى كنند و به اصلاح جهان مى پردازند.[1]
مفضّل از حضرت صادق(علیه السلام) مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از كجا و چه گونه ظهور مى كند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى كند و به تنهایى كنار كعبه مى آید و به تنهایى شب را در آن جا مى گذراند.».[2]
در روایت دیگرى مى فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود. رو به كعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو ركعت نماز گزارد. آن گاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده كننده ى سنّت...[3]

آیا حضرت حجت (عج ) معجزه خواهد داشت ؟!

(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عج) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.».

 آیا حضرت حجت (عج ) معجزه خواهد داشت ؟!

 

قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره اى هر چند مختصر، به معنا و تعریف معجزه داشته باشیم.
محقّق خویى، در تعریف معجزه مى نویسد: معجزه، در اصطلاح، این است که مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعایش، کارى را انجام دهد که خارق قوانین طبیعى است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند.[۱]
چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) امامان معصوم(علیهم السلام)را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روى زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه مى کردند و مردم را به گمراهى و ضلالت مى کشاندند، لازم است که راهى براى شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، «معجزه» خوانده مى شود و در اصطلاح قرآن، «بیّنه» و «آیه»
جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا عقیده دارند ـ چنان که تفتازانى مى گوید: «جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا معتقد هستند[۴]» ـ پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوى امامان معصوم(علیه السلام) ـ و از جمله امام زمان (عج) ـ که حجت هاى خداوند بر روى زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبى نیست

نامیده مى شود. خداوند مى فرماید:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...»[۲]

ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) درباره ى علت اعطاى معجزه از سوى خداوند، سوال شد. حضرت، در جواب فرمودند: «معجزه، علامتى است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا مى کند تا صدق آنان از دورغ دروغگو شناخته شود.». [۳]


حال، با توجّه به این که جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا عقیده دارند ـ چنان که تفتازانى مى گوید: «جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا معتقد هستند[۴]» ـ پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوى امامان معصوم(علیه السلام) ـ و از جمله امام زمان (عج) ـ که حجت هاى خداوند بر روى زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبى نیست. با مراجعه به کتاب هاى تاریخى و روایى و ورق زدن صفحات آن، مشاهده مى کنیم که معجزات و کرامات فراوانى از سوى آنان به وقوع پیوسته است.
هنگامى که امام مهدى (عج) از مادر تولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکرى(علیه السلام) دادند. آن حضرت، وى را در آغوش گرفت و فرمود: «قران بخوان.». امام مهدى (عج) شروع به قرآن خواندن کرد


بعد از این مقدمه باید گفت، معجزات آن حضرت، دو دسته است:
الف) معجزاتى که آن حضرت در دوران تولّد و کودکى و غیبت، انجام داده اند.

۱- تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل


از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نقل شده که به حکیمه (دختر امام جواد(علیه السلام) فرمود: «امشب، به خانه ى ما بیا زیرا، امر مهمّى رخ خواهد داد.». حکیمه پرسید: «چه اتفاقى؟». امام(علیه السلام)فرمود: «قائم آل محمد امشب به دنیا خواهد آمد.». حکیمه پرسید: «از چه کسى؟». امام(علیه السلام)فرمود: «از نرجس.».
حکیمه مى گوید: «به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگوارى را بشارت دادم، در حالى که هیچ اثر حملى در او مشاهده نکردم.».[۵]
چنین معجزه اى، در مورد حضرت موسى(علیه السلام) هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملى ظاهر نبود
[۶] و تا روزى که موسى(علیه السلام) به دنیا آمد، کسى نفهمید که او حامله است.

۲- قرآن خواندن در بدو تولّد


هنگامى که امام مهدى (عج) از مادر تولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکرى(علیه السلام) دادند. آن حضرت، وى را در آغوش گرفت و فرمود: «قران بخوان.». امام مهدى (عج) شروع به قرآن خواندن کرد.[۷]
 

۳- شفاى مریض لاعلاج


محمّد بن یوسف نقل مى کند، به مرضى دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند. نامه اى به حضرت امام مهدى (عج) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: «ألبسک الله العافیه خداوند، بر تو لباس عافیّت بپوشاند.». مدّتى نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتى پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: «این شفا و عافیت، به یقین، از جانب خداوند بوده است.».[۸]

۴- طلا شدن سنگریزه


یکى از اهالى مدائن مى گوید: به همراه رفیقم، به حج مى رفتیم. در نزدیکى موقف، فقیرى به سوى ما آمد. ما به او جواب ردّ دادیم. سپس به سوى جوانى خوش سیما که ردایى پوشیده بود رفت. او، سنگى از روى زمین برداشت و به فقیر داد. شخص فقیر، مدّت زیادى در حق او دعا مى کرد. در این هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: «واى بر تو! آیا براى گرفتن یک سنگ، این قدر دعا مى کنى؟» که ناگهان در دست او سنگى از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال مى شد. وقتى در مورد آن جوان از اهل مکّه و مدینه سوال کردیم، گفتند: «چنین شخصى از علویان است و هر سال با پاى پیاده به حج مى آید.».[۹]

۵- خبر دادن از غیب


از پسر مهزیار نقل شده که در سفرى با کشتى همراه پدرم بودم و مال زیادى به همراه او بود. پدرم، دچار بیمارى سختى شد و گفت: « من، در حال مردن هستم.». و در مورد آن اموال، وصیت کرد که آن ها را به امام زمان (عج) بدهم. از این وصیّت تعجّب کردم، ولى مطمئن بودم که پدرم بیهوده سخن نمى گوید. با خود گفتم: «اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسکرى(علیه السلام) به وصیّت عمل مى کنم و الّا آن را صدقه مى دهم.».
مدّتى در عراق بودم تا این که فرستاده اى از جانب امام زمان (عج) آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفى کردن آن را گفت و حتّى بعضى از مشخّصاتى را که خودم هم نمى دانستم، بیان کرد و من هم مال را به او دادم.[۱۰]


ب) معجزاتى که امام مهدى (عج) به هنگام ظهور انجام خواهد داد.


امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عج) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.».[۱۱]
بنابراین، معجزات آن حضرت به دوره ى قبل از غیبت و غیبت، ختم نمى شود و به هنگام ظهور نیز آن حضرت براى معرّفى حقانیّت خویش و اتمام حجّت بر دشمنان و منکران، معجزاتى را انجام خواهند داد.

پرسش :

معجزات امام مهدي(عج) در بدو تولد کدامند؟

 

پاسخ :

قبل از پاسخ به اين سؤال، لازم است كه اشاره اى هر چند مختصر، به معنا و تعريف معجزه داشته باشيم.
محقّق خويى، در تعريف معجزه مى نويسد:
معجزه، در اصطلاح، اين است كه مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعايش، كارى را انجام دهد كه خارق قوانين طبيعى است و ديگران از انجام دادن آن عاجزند.[1]
چون خداوند، بعد از خاتم انبيا حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) امامان معصوم(عليهم السلام)را مجريان شريعت و جانشينان طريقت آن حضرت و حجّت خويش در روى زمين قرار داده تا راه هدايت را بر مردم هموار كنند و از آن جا كه همواره در طول تاريخ، مدعيان دروغين نبوّت و امامت، واقعيّت را بر مردم مشتبه مى كردند و مردم را به گمراهى و ضلالت مى كشاندند، لازم است كه راهى براى شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. اين راه و علامت، همان است كه در اصطلاح متكلمان، «معجزه» خوانده مى شود و در اصطلاح قرآن، «بيّنه» و «آيه» ناميده مى شود. خداوند مى فرمايد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...);[2]

 

ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستاديم و با آنان، كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند. در روايتى از امام صادق(عليه السلام) درباره ى علت اعطاى معجزه از سوى خداوند، سوال شد. حضرت، در جواب فرمودند: «معجزه،


علامتى است از طرف خداوند كه آن را فقط به انبيا و رسل و امامان اعطا مى كند تا صدق آنان از دورغ دروغگو شناخته شود.». [3]
حال، با توجّه به اين كه جميع مسلمانان، به جواز كرامت اولياى خدا عقيده دارند ـ چنان كه تفتازانى مى گويد: «جمهور مسلمانان، به جواز كرامت اولياى خدا معتقد هستند[4]» ـ پس انجام دادن معجزات و كرامات از سوى امامان معصوم(عليه السلام) ـ و از جمله امام زمان (عج) ـ كه حجت هاى خداوند بر روى زمين و وارثان زمين هستند، امر عجيبى نيست. با مراجعه به كتاب هاى تاريخى و روايى و ورق زدن صفحات آن، مشاهده مى كنيم كه معجزات و كرامات فراوانى از سوى آنان به وقوع پيوسته است.
1- تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل
از امام حسن عسكرى(عليه السلام) نقل شده كه به حكيمه (دختر امام جواد(عليه السلام)) فرمود: «امشب، به خانه ى ما بيا; زيرا، امر مهمّى رخ خواهد داد.». حكيمه پرسيد: «چه اتفاقى؟». امام(عليه السلام)فرمود: «قائم آل محمد امشب به دنيا خواهد آمد.». حكيمه
پرسيد: «از چه كسى؟». امام(عليه السلام)فرمود: «از نرجس.».
حكيمه مى گويد: «به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگوارى را بشارت دادم، در حالى كه هيچ اثر حملى در او مشاهده نكردم.». [5]
چنين معجزه اى، در مورد حضرت موسى(عليه السلام) هم بيان شده است. در مادر او، يوكابد، هيچ آثار حملى ظاهر نبود [6] و تا روزى كه موسى(عليه السلام) به دنيا آمد، كسى نفهميد كه او حامله است.
2- قرآن خواندن در بدو تولّد
هنگامى كه امام مهدى (عج) از مادر تولّد شد، ايشان را به امام حسن عسكرى(عليه السلام) دادند. آن حضرت، وى را در آغوش گرفت و فرمود: «قران بخوان.». امام مهدى (عج) شروع به قرآن خواندن كرد.[7]
3- شفاى مريض لاعلاج
محمّد بن يوسف نقل مى كند، به مرضى دچار شدم كه پزشكان از علاج آن نااميد شدند. نامه اى به حضرت امام مهدى (عج) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا كردم. ايشان در جواب نوشتند: «ألبسك الله العافيه; خداوند، بر تو لباس عافيّت بپوشاند.». مدّتى نگذشت كه شفا
پيدا كردم و وقتى پزشكان از اين ماجرا مطلع شدند، گفتند: «اين شفا و عافيت، به يقين، از جانب خداوند بوده است.». [8]
4- طلا شدن سنگريزه
يكى از اهالى مدائن مى گويد: به همراه رفيقم، به حج مى رفتيم. در نزديكى موقف، فقيرى به سوى ما آمد. ما به او جواب ردّ داديم. سپس به سوى جوانى خوش سيما كه ردايى پوشيده بود رفت. او، سنگى از روى زمين برداشت و به فقير داد. شخص فقير، مدّت زيادى
در حق او دعا مى كرد. در اين هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقير رفتيم و گفتيم: «واى بر تو! آيا براى گرفتن يك سنگ، اين قدر دعا مى كنى؟» كه ناگهان در دست او سنگى از طلا ديديم كه در حدود بيست مثقال مى شد. وقتى در مورد آن جوان از اهل مكّه و مدينه
سوال كرديم، گفتند: «چنين شخصى از علويان است و هر سال با پاى پياده به حج مى آيد.». [9]
5- خبر دادن از غيب
از پسر مهزيار نقل شده كه در سفرى با كشتى همراه پدرم بودم و مال زيادى به همراه او بود. پدرم، دچار بيمارى سختى شد و گفت: « من، در حال مردن هستم.». و در مورد آن اموال، وصيت كرد كه آن ها را به امام زمان (عج) بدهم. از اين وصيّت تعجّب كردم، ولى مطمئن بودم كه پدرم بيهوده سخن نمى گويد. با خود گفتم: «اگر امر برايم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسكرى(عليه السلام) به وصيّت عمل مى كنم والّا آن را صدقه مى دهم.». مدّتى در عراق بودم تا اين كه فرستاده اى از جانب امام زمان (عج) آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفى كردن آن را گفت و حتّى بعضى از مشخّصاتى را كه خودم هم نمى دانستم، بيان كرد و من هم مال را به او دادم.[10

چگونگي ولادت حضرت مهدی (عج)

(بسم الله الرحمن الرحيم)
يكي از حوادث مهمّ در تاريخ بشر، ولادت آخرين ذخيرة الهي و موعود امت ها حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است به گونه‌اي كه اصل ولادت آن حضرت، جزو مسلمات تاريخ به شمار مي آيد و نه تنها ائمه معصومين(عليهم السلام) و دانشمندان و تاريخ نويسان شيعه به اين مهمّ اشاره كرده اند؛ بلكه مورخان و محدثاني چند از اهل سنّت نيز به اين حادثه بزرگ تصريح نموده، آن را يك واقعيت دانسته اند. اين ولادت نقطة عطفي در تاريخ زندگي بشر بر روي كره زمين است. و مي-رود تا پس از گذشت قرن ها با ظهور آن منجي موعود، اميد انسان‌هاي مظلوم و حقيقت خواه، تحقق يابد.

چگونگي ولادت حضرت مهدی (عج)

حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ولادت استثنايي داشته و اين براي بسياري سؤال انگيز بوده است. از اين رو، ترسيم و تصوير مقدمات ولادت و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بيت(عليهم السلام)، در برابر اين پديده، ضروری مي نمايد.
جريان امامت پيشوايان معصوم(عليهم السلام)، پس از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) فراز و فرودهاي فراواني پيدا كرد. امامان معصوم(عليهم السلام)، با حفظ استراتژي كلي و خطوط اساسي امامت، در رابطه با حفظ مكتب و ارزش‌هاي آن، روش‌هاي گوناگوني را در برابر ستمگران، در پيش گرفتند. اين فراز و نشيب ها، تا زمان امامت علي بن موسي الرضا(عليهما السلام)، استمرار داشت و ائمه(عليهم السلام) تا آن زمان، هر يك به تناسب زمان و مكان و ارزيابي شرايط سياسي و اجتماعي، موضعي خاص انتخاب مي كردند. پس از امام رضا(عليه السلام)، جريان امامت شكل ديگري يافت. امام جواد، هادي و عسكري(عليهم السلام)، در برابر دستگاه حاكم و خلفاي عباسي موضعي يگانه برگزيدند.1
پس از اينکه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) سپری شد و امامت به آنان رسيد، اندك اندك در ميانِ حكومتگرانِ مسلمين در مركز خلافت، نگراني هايي عميق جان گرفت. اين نگراني ها مربوط به اخبار و احاديث بسياري بود كه در آنها آمده بود: از امام عسكري(عليه السلام) فرزندي تولد خواهد يافت كه برهم زنندة اساس حكومت‌ها است. اين پيشگويي، هم در كتاب‌هاي پيشينيان آمده بود و به وسيله آگاهان در ميان مسلمين نقل مي شد و هم در اخبار اسلامي، به تواتر از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل شده بود. بر مبنای اين بشارت ها، قرار بود از امام يازدهم فرزندي پديد آيد كه ويران كنندة تخت‌ها و فرو افكنندة تاج‌ها و پايمال كنندة قدرت های ستمگرباشد... .
از اين رو بر فشارها و سخت گيري ها نسبت به امام حسن عسكري(عليه السلام) افزوده شد تا شايد با نابودي ايشان، از تولد مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تداوم امامت جلو گيري شود. اما بر خلاف برنامه ريزي ها و پيشگيري هاي دقيق و پي در پي دشمنان، مقدمات ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آماده شد و توطئه هاي ستمگران، راه به جايي نبرد.
بدين علت دوراني که آن حضرت در شکم مادر بزرگوار خود بود و سپس تولدش، همه و همه، از مردم پنهان بود و جز چند تن از نزديكان، شاگردان و اصحاب خاص امام عسكري(عليه السلام)، كسي او را پس از ولادت نمي ديد. آنان نيز مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را گاه گاه مي ديدند؛ نه پيوسته و به صورت عادي2.
دربارة چگونگي ولادت ايشان مشهورترين نظر، سخنان ارزشمند بانوي بزرگوار ، حضرت حكيمه(عليها السلام) عمه امام عسكري(عليه السلام) است. شيخ صدوق(ره)، اين حادثه بزرگ را از زبان او چنين آورده است:
امام حسن عسكري(عليه السلام) مرا به نزد خود فرا خواند و فرمود:‌اي عمه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمة شعبان است و خداي تعالي امشب حجّت خود را ـ كه حجّت او در روي زمين است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدايت شوم! اثري از حمل در او نيست، فرمود: همين است كه به تو مي‌گويم.
گويد: آمدم و چون سلام كردم و نشستم؛ نرجس آمد و كفش مرا بر داشت و گفت:‌اي بانوي من و بانوي خاندانم! حالتان چطور است؟
گفتم: تو بانوي من و بانوي خاندان من هستي، از كلام من ناخرسند شد و گفت:‌اي عمه جان! اين چه فرمايشي است؟ بدو گفتم:‌اي دختر جان! خداي تعالي امشب به تو فرزندي عطا فرمايد كه در دنيا و آخرت آقا است. نرجس خجالت كشيد و حيا نمود.
چون از نماز عشا فارغ شدم، افطار كردم و در بستر خود خوابيدم. در دل شب براي اداي نماز برخاستم و آن را به جاي آوردم؛ در حالي كه نرجس خوابيده بود. براي تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم. او همچنان خواب بود، پس برخاست و نماز گزارد و خوابيد.
حكيمه گويد: بيرون آمدم و در جست ‏و جوي فجر به آسمان نگريستم و ديدم فجر اوّل دميده است و او در خواب است. شك بر دلم عارض گرديد، ناگاه ابومحمد از محل خود فرياد زد:‌اي عمه! شتاب مكن كه اينجا كار نزديك شده است. گويد: نشستم و به قرائت سوره های «الم سجده» و «يس» پرداختم. در اين ميان او هراسان بيدار شد و من به نزد او پريدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد، آيا چيزي احساس مي‌كني؟ گفت:‌اي عمه! آري. گفتم: خودت را جمع كن و دلت را استوار دار كه همان است كه با تو گفتم. حكيمه گويد: من و نرجس را ضعفي فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روي او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را ديدم كه در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمين است. او را در آغوش گرفتم، ديدم پاك و نظيف است. ابومحمد فرمود: ‏اي عمه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وي بردم و او دو كف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي كشيد. سپس فرمود:‌اي فرزندم! سخن گوي. گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ». سپس بر اميرمؤمنان و ساير امامان(عليهم السلام) درود فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و زبان دركشيد».3

 

امام زمان ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ در چه زماني غايب شد؟


پاسخ :



امام زمان ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ دو غيبت داشتند:
1. غيبت صغري: امام زمان ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ در سن 5 سالگي به‌منظور ايمن شدن از كشته شدن توسط حكام جور و همچنين ساير مصالح از ديدگان پنهان گشتند و تا مدت 69 سال به‌وسيلة نائبان خاص خود با مردم در ارتباط بودند كه اين غيبت از سال 260 هجري قمري شروع و با رحلت آخرين نائب خاص خود علي بن محمد سمري (م 329 ه‍ ق) در سال 329 هجري قمري پايان يافت.
2. غيبت كبري: پس از رحلت آخرين نائب خاص امام زمان ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ آن حضرت در سال 329 هجري قمري غيبت كبراي آن حضرت آغاز گرديد كه تا حال ادامه يافته است.
منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. امامت و مهدويت، آيت‌الله صادقي گلپايگاني.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند:
اگر همة مردم محبت و ولايت حضرت علي ـ عليه السلام ـ را مي‌پذيرفتند خداوند آتشي را خلق نمي‌كرد.
اربلي، كشف الغمة في معرفة الائمه، ج1، ص 99، نشر مكتبة بني‌ها

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اگرچه پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) باعث شده است، در مقايسه با بقية پيشوايان معصوم(عليهم السلام) سخنان کمتري از آن حضرت به دست ما برسد؛ امّا آنچه در دست است ميراث گران‌بهايي است که مي‌بايد هر چه بهتر، از آن، پاسداري و به مضامين آن توجه کرد.
 فرمايشات امام زمان (عج) (از ولادت تا آغاز امامت)

 

البته شکي نيست سخنان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همانند تمام سخنان ديگر امامان(عليهم السلام) مي‌بايد، هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مورد بررسي و دقت قرار گيرد. روشن است در پاره‌اي موارد، بلنداي مضمون اين سخنان، ما را از بررسي سند، بي‌نياز مي‌كند؛ امّا بايد توجه داشت، اين کار فقط از دست کارشناسان مربوط بر مي‌آيد. البته در برخي موارد نيز سخناني به آن حضرت نسبت داده مي‌شود که غير قابل پذيرش است.
آنچه در اين مباحث دنبال مي‌شود، نگاهي است کوتاه به بخش‌هايي از سخنان و نوشته‌هاي ارزشمند آخرين پيشواي معصوم(عليه السلام).
با توجه به تمام محدوديت‌هايي که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران پدر بزرگوار خود و نيز دوران غيبت صغرا داشت، نبايد انتظار داشت مطالب فراواني از آن حضرت به دست ما رسيده باشد؛ امّا با وجود اين همه تنگناها، از آن حضرت، آثار پر‌برکتي به يادگار مانده که بسيار مهم و کار گشا است.
در يک نگاه کلّي، مي‌توان فرمايش‌هاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به سه مجموعه تقسيم کرد:
مجموعة نخست: از ولادت تا آغاز امامت
اين دوران، با ولادت آن حضرت آغاز و با شهادت امام عسکري(عليه السلام) پايان مي‌يابد. در اين مدت، سخناني چند از آن بزرگوار نقل شده که به بيان برخي از آن‌ها مي‌پردازيم.
نخستين سخني که در اين دوران در دست است، فرمايش آن حضرت لحظاتي پس از ولادت است که کرامتي از آن حضرت ياد شده است.
حکيمه دختر گرامي امام جواد(عليه السلام) در بخشي از حکايت شب ولادت حضرت حجت(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آورده است:
... ابومحمد با صداي بلند فرمود: «‏اي عمه! فرزندم را نزد من آور». او را نزد وي بردم. او دو كف دستش را گشود و فرزند را ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي كشيد. سپس فرمود:‌ «اي فرزندم! سخن گوي». نوزاد لب به سخن گشوده، گفت:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ»؛ سپس بر اميرالمؤمنين و امامان(عليهم السلام) درود فرستاد تا آن‌كه بر پدرش رسيد و سکوت کرد.1
شيخ طوسي و شيخ صدوق با ذكر سند مي‌‏نويسند: نسيم و ماريه گويند:
چون صاحب‌الزمان به دنيا آمد، دو زانو بر زمين نهاد و دو انگشت اشاره را به سوي آسمان بلند كرد. آن‌گاه عطسه كرد و فرمود:
اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمينَ وَ صَلّي اللَّهُ عَلي محمد وَ آلِهِ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنَا فِي الْكَلَام لَزَالَ الشَّكُّ؛2
سپاس پروردگار جهانيان را و خداوند بر محمد و آل او درود فرستد. ستمكاران پنداشته‏اند حجّت خدا از ميان رفته است. اگر براي ما اجازه در سخن گفتن بود، ترديدها از ميان مي‌رفت.
از جمله فرمايش‌هاي آن حضرت در اين دوران، مطلب موجود در حکايت «احمد بن اسحاق» است. آن حضرت به زبان عربي فصيح به وي فرمود:
اَنَا بَقيةُ الله في اَرضِهِ وَ المنتقم مِن اَعدائِهِ؛
من باقي‌ماندة خداوند بر زمين او و انتقام‌گيرندة از دشمنان او هستم.‌اي احمد بن اسحاق! پس از ديدن، جست‌وجوي نشانه مکن»3..

 

 

دوران غيبت صغرا (260ـ329ق)
غيبت صغرا عبارت است از دوران پنهان‌زيستي کوتاه‌مدت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که طبق نظر مشهور، با شهادت امام عسکري(عليه السلام) (260ق) آغاز شده و با رحلت چهارمين نايب خاص آن بزرگوار (329ق) به پايان رسيده است که مجموعاً قريب هفتاد سال مي‌شود.

 محل زندگي حضرت مهدی (عليه السلام) در دوران غيبت صغری و کبری

 

محل زندگي آن حضرت در اين دوران، به روشني مشخص نيست؛ ولي از برخي روايات و قرائن به دست مي‌آيد حضرت که اين مدت را به طور عمده در دو منطقه سپري کرده‌است: يکي منطقه عراق و ديگري مدينه منوره که البته روايات متعددي بر اين مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه نقل شده است که فرمود:
براي قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) دو غيبت است: يکي کوتاه و ديگري طولاني. در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاي او خبر ندارند و در غيبت ديگر جز، دوستان مخصوصش از جاي او خبر ندارند.1
در دوران غيبت صغرا، از سفيران چهارگانه (نواب خاص) کسي نزديک‌تر به آن حضرت ذکر نشده است و ايشان هم تماماً در عراق بوده و همواره با حضرت در ارتباط بوده‌اند. توقيعات فراواني نيز از طرف حضرت به دست آن‌ها شرف صدور يافته است؛ بنابراين مي‌توان گفت دست‌‌کم بخشي از عمر آن حضرت در اين دوران در عراق سپري شده است.
دسته‌اي ديگر از روايات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غيبت) زندگي حضرت را در دوران غيبت، در مدينه منوره ذکر کرده‌اند که با توجه به روايات دسته نخست، مي‌توان گفت ممکن است بخشي از دوران غيبت صغرا نيز در مدينه سپري شده باشد.
امام باقر(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:
لابد لصاحب هذا الامر من عزلة... و نعم المنزل طيبة2؛
به ناگزير براي صاحب اين امر عزلت و گوشه گيري خواهد بود... و طيبه ]=مدينه[ چه منزلگاه خوبي است!
بنابراين جمع بين دو دسته روايات به اين صورت است که آن حضرت در مدينه حضور داشته‌است؛ ولي به دليل ارتباط با نواب خاص داشته‌اند، بخشي از عمر خود را در عراق سپري کرده‌است.
2. دوران غيبت کبرا
غيبت کبرا، به مدت زمان پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گفته مي‌شود که با وفات واپسين نايب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پايان آن را مي‌داند. اين دوران، ويژگي‌هاي خاصي دارد که آن را به طور کامل از دوران غيبت صغرا متمايز مي‌سازد. از اين ويژگي‌ها، کامل شدن غيبت آن حضرت است.
همان‌گونه که پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در اين دوران به کمال مي‌رسد و نيابت و سفارت، همانند دوران غيبت صغرا وجود ندارد، محل زندگي آن حضرت نيز نامشخص‌تر مي‌شود. در اين دوران است که هرگز نمي‌توان به طور قطع مشخص کرد آن حضرت کجا زندگي مي‌کند. البته روايات در اين‌باره به محل‌هاي گوناگوني اشاره کرده‌اند که برخي از آن‌ها از اين قرارند:
الف. مدينه منوره
همان‌طور که پيش‌تر نيز اشاره شد، برخي روايات ـ به صورت عام و بدون قيد زمان غيبت صغرا ـ مدينه را جايگاه آن حضرت در دوران غيبت مي‌داند.
ب. ناحيه ذي‌طوي
ناحيه ذي طوي در يک‌فرسخي مکه و داخل حرم قرار دارد و از آن‌جا خانه‌هاي مکه ديده مي‌شود. برخي از روايات، آن محل را مکاني معرفي مي‌كند که حضرت بخشي از زمان غيبت را در آن سپري مي‌کند.
امام باقر(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:
صاحب اين امر را در برخي از اين درّه‌ها غيبتي است (و با دست خود به ناحيه ذي طوي اشاره کرد).3
ج. دشت‌ها و بيابان‌ها
از برخي روايات نيز استفاده مي‌شود که آن حضرت در طول غيبت، محل خاصي ندارد و همواره در سفر به سر مي‌برد.
از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است دربارة شباهت‌هاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به پيامبران الهي، چنين فرمود:
... و اما شبهه من عيسي فالسياحة4؛
و اما شباهت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به حضرت عيسي(عليه السلام) پس جهانگردي ]نداشتن مکان خاص[ است.
همچنين، در توقيعي كه به نام شيخ مفيد صادر شده است ـ اگر صدور آن را بپذيريم ـ نيز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اشاره شده است. در آن نوشته چنين بيان شده است:
با اين که ما بر اساس فرمان خداوند و صلاح واقعي ما و شيعيان مؤمن خود تا زماني که حکومت در دنيا در اختيار ستمگران است در نقطه‌اي دور و پنهان از ديده‌ها به سر مي‌بريم.5
يادآوري اين مطلب لازم است که اين نامعلوم بودن محل زندگي آن حضرت در دوران غيبت کبرا، سبب شده است عده‌اي به گمانه‌زني‌هايي در مواردي سست و واهي بپردازند و به طرح محل‌هايي که اثبات آن‌ها کاري بس مشکل است، روي آوردند.
افسانه جزيرة خضرا و مثلث برمودا و مانند آن، حکايت‌هايي است که در تاريخ پر فراز و فرود اين اعتقاد سترگ رخ نموده است؛ ولي همواره روشنگران اين عرصه، مردم را از فرو غلطيدن در کجراهه‌ها و بيراهه‌ها حفظ کرده‌اند.
البته پيش از آن نيز برخي مخالفان شيعه نسبت داده‌اند که شيعيان بر اين باورند كه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت در سرداب سامرا زندگي مي‌کند. در اين جا مناسب است اشاره‌اي کوتاه بدان نماييم.
از گذشته بيشتر خانه‏ها در مناطق گرمسير عراق سرداب (زيرزمين) داشت، تا ساكنان خانه، از شدت گرماي تابستان در امان باشند6. خانه حضرت عسكري(عليه السلام) در سامرا نيز داراي سرداب بود. اين سرداب، محل زندگي و عبادت امام هادي، امام حسن عسكري و حضرت بقيةاللّه(عليهم السلام) بود و اغلب ديدارها با حضرت ولي عصر در عهد پدر در همين منزل و در همين سرداب انجام مي‏گرفت؛ به همين سبب شيعياني كه پس از رحلت امام حسن عسكري(عليه السلام)، براي زيارت قبر آن امام و پدر بزرگوارش وارد سامرا مي‏شدند، پس از زيارت قبر آن بزرگوار، در محل عبادت سه امام بزرگوار نماز مي‏خواندند و آن‌جا را زيارت مي‏كردند.
اما همان‌گونه که اشاره شد، متأسفانه برخي دشمنان متعصب، با نسبت دادن تهمت‏هاي ناروا، خواسته‏اند از اين موضوع بهره‏برداري‏هاي نادرست كنند. آنان به شيعه تاخته و معتقدان به غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به استهزا گرفته‏اند؛ با اين كه مي‏دانند حتي يك نفر شيعه راستين را نخواهند يافت كه معتقد باشد حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سرداب پنهان شده يا در سرداب سكونت و اقامت گزيده است.
بنابراين زائران، فقط از آن جهت به اين مكان مقدس احترام مي‏گذارند كه محل سكونت، زندگي، عبادت، نيايش و تلاوت قرآن انسان‏هاي كامل بوده است. با اين بيان، آن‌جا مكان مقدس و خانه پر بركتي است كه خداوند اجازه داده است چنين مكاني، رفعت مقام يابد و در آن‌جا نام خدا به عظمت برده شود؛ به همين سبب مسلمانان پيرو مذهب خاندان وحي و رسالت، آن‌جا نماز مي‏خوانند و بر پيامبر و خاندانش(عليهم السلام) درود مي‏فرستند؛ آن‌جا را زيارت مي‏كنند و كسي بر اين عقيده نيست كه امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در آن سرداب سكونت دارد يا اين‌كه از آن‌جا ظهور خواهد كرد.

(بسم الله الرحمن الرحیم)
3. دوران ظهور
دوران ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که درخشان‌ترين فراز تاريخ و روشن‌ترين دوران زندگي انساني است، ويژگي‌هاي فراواني دارد از جمله مهم‌ترين آن‌ها حاکميت واپسين معصوم و حجت الهي است. درباره محل زندگي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روايات فراواني وجود دارد. در اين روايات، به طور عمده مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پايگاه حکومتي آن حضرت معرفي کرده‌اند.1

 


محل زندگي حضرت مهدی (عليه السلام) در دوران ظهور

 

برای دانستن روایات به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...

 

اولین کار امام زمان(عج)

(بسم الله الرحمن الرحیم)
طبق بيان روايات حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در اولين اقدام خود بعد از ظهور، خود را به جهانيان معرفي مي فرمايد و امر ظهورش را به مردم اعلام مي نمايد.
امام باقر عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: هنگامي که مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور کند به کعبه تکيه مي زند و مي گويد: « بقيه الله خير لکم ان کنتم مومنين » سپس خود را معرفي مي نمايد که: من بقيه الله، من خليفه الله و حجت الهي در ميان شما هستم. در آن حال هر کسي به او سلام مي کند، مي گويد: « السلام عليک يا بقيه الله ».(1)
در روايتي ديگر امام صادق عليه السلام مي فرمايد: قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف به ديوار کعبه تکيه داده و مردم جهان را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد: هر کس بخواهد آدم و شيث را ببيند، اينک منم آدم و شيث، هر کس بخواهد نوح و سام را ببيند، اينک منم نوح و سام، هر کس بخواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، اينک منم ابراهيم و اسماعيل، هر کس بخواهد موسي و يوشع را ببيند، منم موسي و يوشع، هر کس بخواهد عيسي و شمعون را ببيند، منم عيسي و شمعون، ‌هر کس بخواهد محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام را ببيند، منم محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام، هر کس بخواهد حسن و حسين را ببيند، منم حسن و حسين، هر کس بخواهد امامان از اولاد حسين عليه السلام را ببيند، منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسين عليه السلام،‌اينک سخنان مرا گوش کنيد تا شما را از آن چه شنيده و مي دانيد و آن چه تا کنون نشنيده و نمي دانيد، خبر دهم... .(2)
اين که حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف در مقام معرفي خود اسامي پيامبران و امامان عليهم السلام را مي برد، به خاطر اين است که ايشان عصاره و تجسم کامل اهداف و آرمان هايي به شمار مي رود که انبيا و اوصيا براي آن مبعوث شده اند؛ و حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نماد کامل همه آرزوهاي تاريخ بشر است که تلاش انبياء و ائمه عليهم السلام را به ثمر مي نشاند.

 

بشارت ائمه عليهم السلام به حضرت مهدی عليه السلام

(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام عسکري عليه السلام - در پاسخ به پرسش از حجت و امام بعد از ايشان - : فرزندم محمد ، اوست امام و حجت پس از من هر که بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است . بدانيد که او را غيبتي است که جاهلان درباره ي آن سرگشته شوند و باطل گرايان به نابودي افتند .کساني که ( براي ظهور او ) زمان تعيين کنند دروغ گويند. پس از آن غيبت ظهور مي کند . گويي پرچمهاي سفيد را مي بينم که در نجف کوفه برفراز سر او در اهترازند. (1)
- رسول الله صلي الله عليه و آله : ابشري يا فاطمه ، فان المهدي منک .
بشارت بادا تو را اي فاطمه که مهدي از توست (2)
- پيامبر خداوند صلي الله عليه و آله : شما را بشارت بادا به مهدي ، مردي قرشي از خاندان من در روزگاري که مردم گرفتار اختلاف وتزلزل هستند سر بر مي دارد و زمين را همچنان که پر از جور و ستم شده ، از عدل و داده آکنده مي سازد. (3)
- رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: المهدي رجل من ولدي ، وجهه کالکوب الدري.
مهدي مردي از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره ي تابان است .(4)
- الامام علي عليه السلام : المهدي رجل منا من ولد فاطمه .
مهدي مردي است از ما از نسل فاطمه (5)
- الامام علي عليه السلام : بمهدينا تقطع الحج ، فهو خاتم الائمه ومنتفذ الامه ومنتهي النور
بامهدي ما حجتها تمام مي شود ، او پايان بخش امامان و نجات بخش امت و منتهاي نوراست.(6)

شنبه 13 دی 1393برچسب:, :: 1:13 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

.

.

.

.

.

.

.

یه سخن حکیمانه

بزرگترین مصیبت برای انسان میدونی چیه؟

اینه که همون انسان نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشه نه شعور کامل برای خاموش موندن.

.

من خیلی از این جمله خوشم میاد .

.

..

.

یا حق(^_^)

...............................................................................

راحت نوشتیم بابا نان داد .بابا اب داد ....

بی انکه بدانیم بابا برای نان جوانی و زندگی اش را داد...

...............................................................................

پس این دو فرشته ی اسمانی

,این دونعمت خدایی

و این دوسرپرست کودکی وجوانی امان

را قدر بدانیم....

 

از ته دل میگویم.

 

پدرومادر عزیزم دوستت میدارم.

 

بیننده فکر نکن که نگه داشتن چادر راحت است .....

.

.

.

.

تو نمیدانی اینها چه عذاب ها میکشند در تابستانها.....

.

تو نمیدونی که ایناهم دلشون می خواد لباساشون دیده بشن....

.

.

پس نتیجه میگیریم که چادری منتظر ترند...

.

.

لیاقت می خواهد یادگار زینب را نگه داشتن......

یا مه دی خداوندمان الرحمن الر حیم است ...

..

.

.

.

پس به ایشان بگو کرده هایمان را ببخشد ودعاهایمان را استجابت نماید....

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:الله,خدا,درخواست,دعا, :: 2:52 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

یافته اگر خدا باشد باخته مهم نیست......

.

.

.

.

.

پس قیاس هایمان را خوب در نظر گیریم که خداوند بهتر از هر یافته ای است

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:حجاب , ایمان ,اسلام,امام زمان,, :: 2:39 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

به بچه ها یاد دهیم تا از همان روز های اول حجاب را رعایت کند .....

.

.

.

.

.

.

کشور ما اسلامی است.....چه خوب میشد ایمانی هم باشد

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:شیطان ,حملات شیطانی,10دقیقهو,,,, :: 2:38 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

میدانید حملات شیطان چگونه است

فقط با 10 دقیقه

.

.

.

.خود را به شیطان نبازید

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:استغفار,اینترنی, :: 2:35 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

فکر میکنید به ازای این که بگویید استغفر الله بخشوده میشوید..

نوچ این حرفا نیست..باید  بعد اسغفار جلوی عملتان را بگیرید......

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:حجاب,شهید,عفت,شهدا,و,,,,, :: 2:33 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

خواهران امروزی خون شهدا در گرو چادران شماست .....

امانت دار باشید

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:طهور,امام زمان,حجاب,, :: 2:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

خداونده ظهور اقایمان را نزدیک بگردان ...آمین

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:دختران ,سیب,حجاب,امام زمان,و,,,,, :: 2:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

اری .......

خواهران امام زمان از شما انتظار دارد.....

.

.

.

که کاری کنید که سیبی در بالاترین نقطه باشید

کشور ایران شهدا را قربانی شما محجبه ها کرد.

                                       خواست اسلامی باشید و زینبی.

خواست حیا ارزان نشود .خواست شما ارزان نشوید .

 

                   خواست..............

یک شنبه 7 دی 1393برچسب:غیبت,غیرت,همت,,,, :: 2:13 بعد از ظهر ::  نويسنده : پویا حق زاده -عاشق اقا

 

بزرگراه همت...............حاضر
غیرت همت.................غایب
ورزشگاه همت..............حاضر
مردونگی همت.............غایب
مرام همت...................غایب
سمینارهمت................حاضر
آقایی همت..................غایب
صداقت همت................غایب
همایش همت..............حاضر
صفای همت................غایب
عشق همت................غایب
آرمان همت.................غایب
یاران همت..................غایب
تیپ همت..................حاضر

غایبا از حاضــــرابیشتــــربودن
کلاس تعطیـــــــــــــــــــــــــــــــل

حالا نوبت ماست ک نذاریم کلاس تعطیل شه

 

حضرت فاطمه از پدرشان پیامبر اکرم(ص) در مورد افرادی که نسبت به نماز بی توجه هستند
و آن را سبک می شمارند، سوال کردند.

حضرت فرمودند: یا فاطمه هرکس از مردان و زنان نماز را سبک شمارد،
خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می‌سازد:
شش در دنیا، سه در هنگام مرگ، سه در قبر و سه هنگام قیامت
اما بلاهائی که در دنیا به آن ها مبتلا می شود:
1

- خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى دارد.
2- خداوند، خیر و برکت را از روزى اش برمى دارد.
3- خداوند، نشانه صالحان را از چهره او محو مى فرماید.
4- در برابر اعمال صالحی که انجام داده، اجر و پاداش به او داده نمى شود.
5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
6- هیچ بهره اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.

و بلاهائی که در موقع مرگ دامن او را می گیرد:
1- با ذلت و خواری از دنیا می‌رود.
2- گرسنه جان می‌دهد.
3- تشنه جان می‌دهد (اگرچه تمام آب‌های دنیا را بنوشد).
بلاهائی که در قبر به آن مبتلا می شود:
1- خداوند ملکی را بر او می‌گمارد تا او را شکنجه دهد.
2- در قبر در فشار شدیدی قرار می گیرد.
3- قبرش تاریک خواهد بود.

اما بلاهائی که در روز قیـــــامــــت گرفتارش می شود:
1- خداوند ملکی را قرار می دهد تا او را با صورت بر روی زمین بکشد، درحالیکه خلایق به او نگاه می کنند.
2- در حسابش سخت گیری می شود.
3- خداوند با نظر لطف به او نمی‌نگرد و او را پاک نمی‌گرداند و برای او عذابی دردناک است.

 

هر دختر شیعه

با بی حجابیش

یک سیلی

به صورت حضرت زهرا سلام الله میزند

امام صادق علیه السلام فرمودند:

سجدههای خود را طولانی کنید

زیرا سخت ترین ناراحتی را بر شیطان ،سجده انسان وارد میکند

چرا که او خود،مامور به سجده برآدم شد

و نافرمانی کرد

ولی انسان اطاعت کردو رستگار شد.

بحارالانوار ج82 ص163

 

 

 

ضرورت غيبت آخرين امام
  بيرون آمدن حضرت مهدي ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد كارگزاران و ماموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسكري (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند ، و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي   حجت حق تعالي ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن " خليفه خدا درزمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حكمت الهي  بر اين تعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وي  كوتاه گردد ، و واسطه فيوضات رباني ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشكار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علي   ( ع ) و فرزندان معصومش روي بر تافت ، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد ، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما براي   اينكه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند ، به نقل قول پروفسور هانري كربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي كه با علامه طباطبائي داشته ، مي پردازيم :" به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي  ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولي ولايت راكه همان رابطه هدايت و تكميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند . رابطه اي  كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد ، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وي ( به عقيده شيعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقيقتي است زنده كه هرگز نظ ر علمي نمي تواند او ر ا از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي  ، براي هميشه ، باقي و پا برجاست " يعني  با اعتقاد به امام حي غايب

 

 

شيعيان خاص ، مهدي ( ع ) را مشاهده كردند

در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي  كه پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي ( ع) مي رسيدند   از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان كرد   آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسكري فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امراو را اطاعت كنيد ، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد ، كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينكه زماني دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت كنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري ، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت .يكي  از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختي مي باشد باري ، حضرت مهدي ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسكري   در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامي ، مي بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند ، و وراثت معنوي  و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند كودكي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد ، و جعفر كذاب عموي خود را كه آماده نماز گزاردن بر پيكر امام بود به كناري زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد

 

مر حوم ایت الله مجتهدی تهرانی=

یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف پس از اقامه نماز پشت سر ایت الله مدنی دیدم که

ایشان شدیدا می گریند وشانه هایشان از شدت گریه تکان می خورد رفتم پیش ایت الله مدنی

و گفتم =ببخشید اتفاقی افتاده است.که اینطور به گریه افتاده اید؟

ایشان فرمودند ..یک لحظه امام زمان (عج)را دیدم که به پشت سر من اشاره کرده و

فرمودند..اقای مدنی !نگاه کن !شیعیان من بعد

از نماز سریع میدوند و میروند به کار خودشان .وهیچ کدام برای فرج من دعا نمیکنند.انگار نه

انگار که امامشان غایب است!ومن از گلایه ی امام به گریه افتاده ام .....

سلامتی و برای تعجیلش صلوات

(الهم صل علی محمد وال محمد---وعجل فرجهم)

 

بخش اول : پيشگوئى اميرمؤ منان على عليه السلام از مسجد مقدس جمكران 
اميرمؤ منان على عليه السلام از مسجد مقدس جمكران خبر مى دهد  
محمد بن محمد بن هاشم حسينى رضوى قمى به تقاضاى مولى محمد صالح قمى به سال 1179 ه‍ در پيرامون فضيلت شهر قم و بيان تاريخچه تاسيس مسجد مقدس جمكران به فرمان حضرت صاحب الزمان - عجل الله تعالى فرجه - كتاب ارزشمندى تاليف كرده و آن را ((خلاصه البلدان )) نام نهاده است .
شيخ آقا بزرگ تهرانى اين كتاب را مشاهده كرده و انگيزه نگارش آن را بيان فرموده است . (13)
صاحب كتاب ((انوار المشعشعين )) فرازهائى از اين كتاب را در كتاب خود آورده است .
وى در نور مشعشع سوم حديثى را از وجود مقدس اميرمؤ منان عليه السلام در رابطه با مسجد مقدس جمكران خطاب به فرزند يمانى آورده است كه متن كامل آن حديث شريف را در اينجا مى آوريم :
در خلاصه البلدان اين حديث مذكور است از كتاب مونس الحزين از تاليفات شيخ صدوق ، با اسناد صحيح و معتبر از اميرالمؤ منين عليه السلام كه فرمود:
((اى پسر يمانى در اول ظهور خروج نمايد قائم آل محمد از شهرى كه آن را قم مى گويند و مردم را دعوت كند به حق و همه خلايق از شرق و غرب به آن شهر قصد كنند و اسلام تازه گردد و هر كه از خوف اعداء پوشيده و مخفى باشد بيرون آيد و حوش و طيور در مساكن و اوطان خود ايمن بخوابد و چشمه آب حيات از آن شهر ظاهر شود و آبى كه هر كس بخورد نميرد و از آب چشمه ها منفجر شود و از آن موضع رايت حق ظاهر شود و ميراث جمله انبياء بر پشت زمين به آن باشد، اى پسر يمانى اين زمين مقدسه است كه پاك است از تمام لوثها و از خداى تعالى درخواسته كه بهترين خلق خود را ساكن او گرداند و دعايش مستجاب شده و حشر و نشر مردم در اين زمين باشد و بر اين زمين اساس و بنياد قصرى عظيم نمايند، بعد از اينكه بناى قصر مجوس بوده باشد و آن قصر از صاحب شهرت ملك روم باشد و از اين زمين گوسفند ابراهيم خليل را آورند و قربان كنند و بر اين زمين هزار صنم و بت از اصنام اهل روم بشكنند و بر اين زمين اثر نور حق ساطع شود و از اين زمين رائحه و بوى مشك شنوند، حق تعالى بيت العتيق را به اين شهر فرستد و بناها و آسيابها بر اين زمين شود و منازل و مواضع زمينهاى اينجا عالى و گرانبها گردد كه چندان زمين كه پوست گاوى باشد و رايت وى بر اين كوه سفيد بزنند، به نزد دهى كهن كه در جنب مسجد است و قصرى كهن كه قصر مجوس است و آن را جمكران خوانند از زير يك مناره آن مسجد بيرون آيد نزديك آنجا كه آتشخانه گبران بوده و حضرت امام سفطى از زر بسته باشد و بر براق سوار شده و با ملائكه مقرب و حاملان عرش گردش نمايد و منطق آدم با او باشد و حلم خليل الله و حكمت حضرت داود و عصاى موسى و خاتم حضرت سليمان و تاج طالوت و بر سر آن نوشته است نام هر پيغمبرى و وصى و نام هر مومنى و موحدى .
توضيح و بيان : حضرت امير(ع ) مى فرمايد در اين حديث شريف كه چشمه آب حيات در شهر قم ظاهر مى شود كه هر كس بنوشد نميرد شايد مراد آن باشد كه دلش نميرد و هميشه منور باشد به نور ايمان يا آنكه كنايه باشد از طول عمر كه روايت است كه در زمان ظهور حضرت حجت در زمان رجعت ائمه مردم زياد عمر مى كنند و احتمال اولى انسب است .
و ايضا حضرت امير عليه السلام خبر از اين مسجد جمكران داده و فرموده كه كوه سفيد به نزديك دهى كهن در جنب مسجد است و الحال همين طريق است كه جمكران نزديك مسجد است و قصرى كهن كه قصر مجوس ‍ است كه در زمان صاحب تاريخ قم قصر موجود بوده ، همين بس است كه در فضيلت اين مسجد كه حضرت امير(ع ) خبر داده از او و حال آنكه در آن زمان آثار مسجد نبوده .
و ايضا حضرت امير(ع ) در اول اين حديث فرمودند: اى پسر يمانى اول ظهور خروج نمايد از شهرى كه آن را قم گويند و در آخر همين حديث تعيين مى كند حضرت امير(ع ) كه از كدام قطعه زمين قم بيرون آيد قائم آل محمد(ص ) مى فرمايد از زير يك مناره آن مسجد كه مراد مسجد جمكران باشد.
الحاصل آنكه از اين حديث چنين مستفاد مى شود كه حضرت حجه از قم ظهور نمايد يا از زير يك مناره آن مسجد يا آنكه بگوئيم از نزديك مناره آن مسجد بيرون آيد، هر سه را احتمال مى رود لكن روايتى وارد شده از حضرت رسول (ص ) كه ابتداى ظهورش از كرعه مى باشد هم چنانى كه در نجم الثاقب مذكور است و در روايات معتبره وارد شده كه از مكه ظهور خواهد نمود، لكن جمع مابين اين روايات سهل و آسان است بعد از اينكه ابتدا بر سه قسم مى باشد ابتداى حقيقى و اضافى و عرفى مى توان گفت حضرت اين شهر را بقدوم خود منور مى سازد.
همچنانى كه كلام فرزندش حضرت حجت دال بر همين مطلب است كه فرمودند: به حسن بن مثله كه به حسن بن مسلم بگو اين زمين شريفى است و خداى تعالى اين زمين را برگزيده از زمينهاى ديگر و شريفش نموده پس ‍ آنچه مستفاد مى شود از كلام حضرت آن است كه اين زمين را خدا محترما خلق نموده و برگزيده از ساير زمينها كه جايز نيست تصرف و حيازت او به خلاف و خداوند عالم زمين را خلق نمود از براى نبى نوع انسانى كه جايز است تصرف و حيازت نمايد يا كه تصرف مالكانه نمايد بلكه او را محترما و شريفش خلق كرد و خانه خود را بر روى او قرار داد كه بندگانش بروند در آن موضع شريف عبادت كنند او را و اگر مثل ساير زمينها بود هر آينه حضرت حجت نمى فرمود كه چرا حسن بن مسلم اين زمين را تصرف گرفته و زراعت مى كنند پس معلوم مى شود كه اين قطعه زمين به مثل كعبه و بيت الله الحرام مى باشد كه شريك است با موضع كعبه و مسجد الحرام در اين شرافت و فضيلت كه ابتداء خلقتشان مسجد و محترما خلق نموده كه اين از براى احدى جايز نبوده و نخواهد بود حيازت و تصرف مالكانه نمودن هم چنانى كه موضع كعبه و مسجد الحرام امتياز دارد بر ساير مساجدى كه مخلوق آن را مسجد مى نامند، اين مسجد جمكران هم امتياز دارد از ساير مساجد به جهت آنكه اين موضع را خدا مسجد خلقش كرده پس امتياز دارد از مساجدى كه آن را مخلوق مسجد نمايند. (14)

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید . امید وارم به عشق و اطلاعاتتون به اقا افزوده باشم.مطالبی که من برای شما گذاشتم تا ازش استفاده کنین پس لطفا به عشق اقامونم که شده یه استفاده ای ازش بکنین از کنارش همینطوری نگذرین... یاحق
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 512
بازدید کل : 47329
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1


ابزار پرش به بالا >


/>


فال حافظ


استخاره آنلاین با قرآن کریم




در اين وب
در كل اينترنت

تنظیم فونت


  • افراد آنلاین :
  • ورودی گوگل :
  • تعداد کل مطالب :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید کل :
  • اینم کد

    آمار سایت